93 |سیروزنامه |هشتم
روز هشتم| یکپارگراف سیاستزده، یا چند جمله در «تمجید مدعیانِ ولایتمداری»!!
«وزیر بهداشت» به موقع سر و کلهاش پیدا شد!
داشت باورم میشد نکند اینروزها من و خیلیهایِ مدعیِ مثل من تنها به فکر سیاه دیدن وضعیت کشوریم و خوبیها را نمیبینیم و چشم تیز کردهایم برای نقصها و کمکاریهای این دولت و منتظریم امروز فردا با سر زمین بخورد که دلمان خنک شود،
که هاشمی،
وزیر بهداشت دوباره آمد و دوباره تمجیدِ گروههای مختلفِ مخالفین دولت را دربارهاش دیدم و دوباره خیالم راحت شد که هنوز اینقدرها جماعتِ مدعی ولایتمداری بیانصاف نشدهاند و اگر باشد آدمِ دلسوز و پرکار، بلدند خوبیها را هم ببینند. که شکر خدا هنوز بلدند «منصف» باشند!
مچالهها
برای کنترل کردن مدبرانهی بازار دارو، برای برنامهداشتنش، برای آنکه دنبال اجرایی کردن سیاستهای جمعیتی است، برای آنکه بلد است کارهای پیش از خودش را سیاهِ سیاه نبیند، برای انصافش، برای اینکه چشم دیدن پیشرفت و اقتدارِ علمی این مملکت را دارد، برای آنکه کارهایش رنگوبوی سیاستزدگی ندارد و برای خیلی چیزهای دیگری که من خبر ندارم، به نوبهی خودم از او «تشکر میکنم»
دعای روز هشتم:
اللهمّ ارْزُقنی فیهِ رحْمَةَ الأیتامِ وإطْعامِ الطّعامِ وإفْشاءِ السّلامِ وصُحْبَةِ الکِرامِ بِطَوْلِکَ یا ملجأ الآمِلین............. خدا! به حق این همه بخشندگیت، امروز دلمو جوری فشار بده تا دیگه از کنار بچهیتیمها بیتفاوت رد نشم، که افطاری دادن و مهمونی دادن به ملت برام سخت نباشه، به کسی میرسم سلامم رو قورت ندم، با آدمای بهدردبخور رفتو آمد داشته باشم. اى که آرزودارها جایی کسیو جز تو ندارند!