94 |سیروزنامه |یازدهم
روزیازدهم |تا، کسی، متر ...
به لب خیابان نرسیدهام، چراغ میدهد، بوق میزند، میگویم «حرم» و سوار میشوم. قرآنِ توی دستم را که میبیند میگوید «تابهحال اینجا مسافر نیاوردم... کرایهی پردیسان چنده؟»
اینکه من ـ یک مسافرِ حرفهای خط پردیسان ـ ندانم کرایهی پردیسان چقدر است مثل این است که فردوسیپور نداند دیشب برزیل چندگل از آلمان خورده. گلویی صاف میکنم، میگویم: «از جانبازان تا پردیسان هزار و پونصد، از حرم تا پردیسان...» و شک میکنم.
(شک، گرچه میتواند کلید خوشبختی بشر باشد، اما شک من از آنها بود که آدم را با سر فرو میبرد توی زبالهدانِ آدمهای بیخاصیت جهنم)
به روزهای قبل از اضافه شدن بیستدرصدی کرایهها میروم و چندبار مسیر حرم تا پردیسان را توی سرم با تاکسی و اتوبوس و ون و حتا پیاده متر میکنم تا به رقمی یقینی برسم.
برای من ـ یک مسافرِ حرفهای خط پردیسان ـ این شکِ بیموقع و اینکه در جواب راننده بگویم «نمیدانم» یا بگویم «صبر کن ببینیم تاکسیمترت چقدر میاندازد تا حرم» مثل این است که جان کری پای میز مذاکره بگوید «هرچه رهبر ایران بگوید همان درست است»
دستِ آخر، با لحنِ رئیس تاکسیرانی قم میگویم: «دو تومنِ دیگه»
تا بیست دقیقه بعد که برسیم به حرم، چشمم به تاکسیمتر است و خدا خدا میکنم برود بالا و برسد به دوهزارتومان. روی هزاروهشتصدتومان که میایستد، ایستادهایم جلوی در حرم. دو تومان میدهم به راننده که برود دنبال کارش. خوشحال از اینکه مسافرها چه خوبند که رقمهای مهمل تاکسیمتر را به رسمیت نمیشناسند.
حالا، قرآن به دست، زیر آفتاب، جلوی درِ حرم باید دعا کنم او هیچوقت مسافر پردیسان ـ حرم سوار نکند. یا مسافری سوار کند که بداند کرایه هزار و هشتصد تومان است و به حرف راننده اعتماد نکند، یا مسافری سوار کند که تاکسیمتر را به رسمیت بشناسد و او به اعتبار حرفِ بیاساسِ من دویستتومانِ بهناحق نرود توی زندگیاش. دویست تومان بهناحق...
دعای روز یازدهم:
اللهمّ حَبّبْ الیّ فیهِ الإحْسانَ وکَرّهْ الیّ فیهِ الفُسوقَ والعِصْیانَ وحَرّمْ علیّ فیهِ السّخَطَ والنّیرانَ بِعَوْنِکَ یا غیاثَ المُسْتغیثین.......... خدا! تو این روز خوبی رو تو چشمم دوستداشتنی کن و فسقوفجور و سرپیچی از خودت رو تو چشمم حالبههم زن کن. و آتیش عذابت رو به تن و روحم حروم کن. به حق تو که به داد ما میرسی خدا!!
یعنی من از این بابت انقدر اذیت میشم
کرایه خونه ما تا خونه مامی مون 500 تومنه همه میگن 700 من خب ...
مجبورم هر روز با راننده ها دس به یقه بشم
................................
مچاله نداشتید؟
چرا؟