تن‌ها

بسم‌الله| هنوز به ماه نرسیده بود روزهای با هم بودنمان. ایستادم کنارت. گفتم «چرا تن‌ها؟». آستین‌هایم را زدم بالا و دست‌هایم را گذاشتم روی‌ ظرف‌های نشسته. یاد بچه‌گی‌هایمان افتادی. گفتی «آن‌روز توی حیاط خانه‌تان خیلی تلاش کردی حباب درست کردن را یادم بدهی. یادت هست؟» گفتم « یادم هست دوست داشتم برسانمشان به ماه». با انگشت‌های کفی‌ات حلقه‌ای درست کردی و نفس کشیدی تویش. حباب رنگی با نفس‌هایت بزرگ شد و رفت بالا. نشست کنار قرآن روی طاقچه.
هنوز به ماه نرسیده بود روزهای با هم بودنمان که حباب تو رسید به آسمان. به ماه.

15 |به کسی که لب تاپم را برد

دوشنبه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۰، ۰۷:۲۴ ق.ظ
شاید حالا در گوشه ای از خیابان های برفی سبزوار داری قدم می زنی و داری به ریش مسافری که خواب بوده و تو کیفش را از بالای سرش برداشته ای می خندی.
بعید می دانم حالا شاد شده باشی. حتما پیچ زمخت پشت قابش و دکمه شکسته "سین" ش تو را به این نتیجه رسانده که به کاهدان زده ای.
بعید می دانم با خطری که کرده ای و باری که برای آن دنیایت برداشته ای، حالا خوش حال شده باشی که پول زیادی دستت را گرفته باشد و سود کرده باشی.
ای کاش فرصتی می دادی که برایت کمی درباره اش حرف بزنم و بعد همراه خودت ببری اش. که برایت بگویم چهارسال از خاص ترین روزهای زندگیم را تویش جا داده ام. که برایت بگویم با آن دکمه های پوسیده اش شبهای زیادی را تا صبح بیدار بوده ام و نوشته ام...
نمی دانم حالا می خواهی چه کارش کنی. ایکاش معتاد نباشی و نوشته هایم را به ساعتی دود نفروشی.
ای کاش هدیه اش کنی به دخترکوچکی که آرزوی لب تاب دارد. یا به پسری که شعر می گوید و دفتری برای نوشتن شعرهایش ندارد. بده به کسی که قدر دکمه های پوسیده اش را می داند. بده به کسی که رنگ رفته ی دکمه های "ع" و "ق" را می بیند. عطر نشسته روی دکمه ی "ف" را حس می کند و قدر دکمه های "خ" و "د" و "ا" اش را می داند.

مچاله۱: بهانه تلخی است برای نوشتن بعد از مدتی دوری... اما خوب شد که بهانه ای شد برای تبریک گفتن سال جدید و التماس دعا.
مچاله۲: مشهد سفید شده. برای روسیاه ها فرصت خوبی است...

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۱۲/۲۹
مهدی شریفی

نظرات  (۲۳)

چقدر تلخ :(
یکی دیگه هم لب تاپش دزدیده شده بود.لب تابی که هنوز چند قصدش باقی مانده بود ...

التماس دعا به وقت تحویل سال
سال ِ نو مبارکتان
۲۹ اسفند ۹۰ ، ۱۰:۳۰ زهره سعادتمند
کوفتش شد بنده خدا!
سلام

چقدر دردناک ..کاش بیاد همون رو به خودت بفروشه و پول ناچیزی که برای خریدش از دیگران می گیره رو از خودت بگیره ... شاید کهنه باشه ولی برای تو سنگین شده از خاطرات تلخ و شیرین ... خاطراتی که موقع فشردن دگمه هایش لبخند زدی یا اشک ریختی ...
نمیدونم چی باید گفت ... شاید خدا خواسته از خاطراتت جدات کنه تا دنیایی نو با لپ تاپی نوتر بسازی ...
مطمئنا هیچ کار خدا بی حکمت نیست ...

انشا الله سال خوبی براتون باشه ، برای هر دوتا تون بهترین ها رو از خدا آرزو میکنم ... سالی پر برکت ، پر از شادکامی و سعادت ، سال موفقیت و چاپ کتاب های بیشتر ، ( راستی هنوز فرصت نکردم برم انقلاب کتابت رو بخرم ، این مریضی کلی منو عقب انداخت ! ) ، سال آرامش روح و سلامت جسم ، خلاصه هر چی از خوبی هاست بهترینهاشو خدا بهتون بده ....
سال نو مبارک ..اینم برای فاطمه



ممنون. البته فکرکنم اونورسال میاد

یعنی بعد این همه وقت پست گذاشتن نشون میده که چقد سوختیا!!
سیداحمدبطحایی یه پیشنهاد خوبی داده بود برا در امان موندن ازین فجایع که اطلاعات چندین ساله ی آدمو بر باد میده: هرچی هست و نیست به ایمیل ارسال شود!

عیدت مبارک مشهد دعاکن
اه!من همیشه می ترسم یکی لپ تاپمو ببره!حتی اگه به اندازه تو ازش کار نکشیده باشم.
.................
منم تبریک میگم....



مراقب دزدیده نشدن خودتم باش
خیلی متاسفم برای این این اتفاق
کل دیشبو به دزد لب تاپ فکر کردم
به غیرت واعتقادش
به حکمت خدا
باید دعا کرد وآروم بود

فراموشمان نکنید درهنگام تحویل سال!
ایشالله هیچکدوم از بدشانسی های این ماه آخر 90 دیگه برات تکرار نشه
بعد شیفتم میرم کنار حوض جدید صحن آینه
حال خوبیه حتما هستم بیادت
یه کاری هم برای مشکل ارتباطی بکن زودتر دلمون خوش بود با وایبر مثلا.



ایشالله چندروز دیگه تمومه...
وایبرخوبه.یکم گیرعادیه...

سلام

پووف اتفاق تلخیه ! یاد روزی که دفتر فکرم رو تو مترو جا گذاشتم افتادم تا یه سال داغش برام تازه بود ! به این می گن وابستگی آدم ها :)

اون آقای دزد هم فقط شاید کمی ناراحت باشد بابت قراضه بودن اما حتما تو کارش حرفه ایست و الان تبدیل به پول ش کرده !

سال خوبی رو برای شما و ماه عزیز آرزو می کنم
چ غم انگیز ناک ...

البته خوب است یه جورایی ... خدا بنده اش را با تعلقاتش می آزماید ...
به گمانم سرافراز شده اید ان شاالله

سال نوتان هم مبارک. مارا دعای خاص بفرمایید
مگه بلایی سرت بیاد که دوباره بنویسی .
و چه می دانی
شاید اگر نیک نگاه کنی خیر ِتو در این باشد
ان شاء الله
.
.
تلخی و شیرینی اش را بگذار رو به روی ِاو
و لبـ خند بزن .
حقت
سلام آقا مهدی سلام خانم ماه
تبریک فراوان به شما و خانمتون برای ازدواجتون!!انشالله خوشبخت باشید
در کتابی نوشته بود که روزی دزدی وارد خانه ی عارفی شد و کلی اسبابو وسایلش رو بردوش گرفت و تقریبا خانه اش را لخت کرد ومیخواست برود که چشمش به گلیم پهن شده ی زیر عارف و کفشهای او افتاد.گلیمش را که نتوانست بردارد سعی کرد کفشهایش را از پایش درآورد که عارف از خواب برخاست و گفت: بگذار کمکت کنم و کفشها رو درآورد و گلیم رو هم هم جمع کرد و زد زیر بغل دزد و گفت چیز دیگری ندارم شرمنده
دزد با تعجب گفت:خدا خیرتان دهد و سریع از خانه خارج شد
عارف گفت:الحمدلله
در مورد چیزهایی که از دست می دهیم حالا یا گم می شه یا دزد می بره باید دنبال
نشانه گشت نه دلیل!
امیدوارم در ظل عنایات حق تعالی و حجت برحقش مهدی صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف زندگی خوش و خرمی داشته باشید
عیدتونم مبارک
یک وقتی از همسایه‌های شرقی ایران، یک وقتی هم بود از همسایه‌های غربی ایران، ریختند و هر چه حاصل شب‌بیداری‌های ایرانی‌ها بود را دود کردند. هر آنچه ابوریحان‌ها و این‌سیناها نوشته بودند... هر آنچه همه هویت ما بود... هر آنچه نه حاصل چهار سال که حاصل چهل‌سال‌ها بود... تلخ بود... مثل همین تلخی که داری درک‌ش می‌کنی... خیلی تلخ...
۰۹ فروردين ۹۱ ، ۱۰:۰۰ یک شیعه با سلاح قلم
سلام. زیبا مینگارید. با اجازتون از یکی از جملاتتون استفاده کردم. بی دریغ محتاج دعاتونم.
سلام
سال نو را کوفتمان کردی با این پستت.
حالا لب تاب نداری امیدوارم دستت از نوشتن کوتاه نیاید.

از دهاتتان رد می شدم یادت کردم، زنگ زدم جواب ندادی بعد هم نکردی یک پیامک حراممان کنی که : بی صاحاب چه کار داشته باما؟! ایشالا موبایلتم بدزدن! (یه آدمی که ضایع شده)
حالا ببین با لبتابت دل کی رو شکوندی که خدا نصیب آقادزده کردش.



اگه داور یه مسابقه طنز بودم این کامنت رو نفر اول می‌کردم. شاد شدم.
سلام
سال نو تون مبارک با اینکه می دونم به قول یکی از اساتیدم این جمله حال بهم زن ترین جمله توی نوروز از بس شنیده میشه ولی باز سال نوتون مبارک.

نکته یه کم فلسفی: میدونم که گم شدن چیزهایی که با آدم بوده و بهشون دلبسته اید و گم شدن اون ها چقدر سخته اما شاید شروع پرواز





دل کندن از این وابستگی ها باشه
ببین!من یه استعدادی تو تو کشف کردم.این که تو می تونی رمان بنویسی!رمان باحال!پس سعی کن هر چه زودتر بنویسی و پست بعدیت خبر رمانت باشه!!و گرنه نه من نه تو!
حقته!
آدم عاقل لب تاپ شو میذاره بالا سرش می خوابه؟ اونم تو اتوبوس؟
دم دزده گره



چقدر طرف‌دار دارم من!!

بازسلام
خداروشکر. خنده ی شما خیلی برای ما گرونه !
یاعلی



رفاقت تو هم برای ما با ارزش!
سلام شهدا گذاشتن توی کاست مهدی گفتم بهت بیا بریم جنوب نیومدی تازه شانس آوردی فقط لپ تاپت رو دزدیدن اگه خودتم مالی بودی احتمالا به یغما میبردن
ههههههههههههه



به تو هم اساسی حال دادن ها... ببین چقدر هم خوش‌خنده شده پسرمون!
چه بد بخته اون آدمی که میشه خاطره هاشو دزدید
بدبخت تر اونی که خاطره شده و مونده رو دکمه ها
سلام.
در طی این خانه تکانی هایتان آدرستان را گم کردیم.
لذا الان نمیدانم سال نو را تبریک بگویم یا به گونه ای با یک ادم داغ لپ تاپ دیده برخورد کنم. هردوانشان خیر است انشالله.
بهرحال تبریک چاپ کتاب اما شدیدا لازم است. تبریکات و مبارکات بابت ازدواجتان.
مشق های عکاسی مرا هم ببینید ضعف و قوتش را بگوئید خوشحال تر می شویم بسی.

http://photoseraj.parsiblog.com/
آخی...
البته چیزی فراتر از آخی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی