تن‌ها

بسم‌الله| هنوز به ماه نرسیده بود روزهای با هم بودنمان. ایستادم کنارت. گفتم «چرا تن‌ها؟». آستین‌هایم را زدم بالا و دست‌هایم را گذاشتم روی‌ ظرف‌های نشسته. یاد بچه‌گی‌هایمان افتادی. گفتی «آن‌روز توی حیاط خانه‌تان خیلی تلاش کردی حباب درست کردن را یادم بدهی. یادت هست؟» گفتم « یادم هست دوست داشتم برسانمشان به ماه». با انگشت‌های کفی‌ات حلقه‌ای درست کردی و نفس کشیدی تویش. حباب رنگی با نفس‌هایت بزرگ شد و رفت بالا. نشست کنار قرآن روی طاقچه.
هنوز به ماه نرسیده بود روزهای با هم بودنمان که حباب تو رسید به آسمان. به ماه.

48 |سرنوشت یک کاغذ (نگاه سوم)

دوشنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۲، ۱۱:۳۵ ب.ظ

اشاره: چیزی نمانده تا رسیدن روز انتخاب. روزی که قرار است با همین دست‌ها، سرنوشت یک کاغذ را تعیین کنم. کاغذی که به اراده‌ی من سرنوشتش خط‌خطی می‌شود آن‌قدر از این دنیا سهم دارد که برایش فکر کنم. پس تا آن‌روز می‌خواهم فکر کنم و بلندبلند به هرچه می‌توانم نگاه کنم:
ـ نگاه اول: یک قاعده‌ی درپیت!
ـ‌ نگاه دوم: طعم آب‌میوه‌!




نگاه سوم: انأ رجلٌ خردورز!
یک وقت‌هایی پدر صدایت می‌زند که با هم مشورت کنید رنگ ماشینی که می‌خواهد بخرد آلبالویی باشد یا سیاه. تو حرف می‌زنی، خواهرت حرف می‌زند، برادرت حرف می‌زند، همه هم خدارا شکر، خردورز و صاحب‌سبک و ایده و هنر هستید و دست‌آخر شاید اصلاً به این نتیجه برسید که ماشین نخریدن بهتر باشد از هر کاری. آن‌وقت خردورزانه‌ترین کار می‌شود بهترین کار و پدر تصمیم آخر را می‌گیرد!
اما یک‌وقت‌هایی پدر صلاح دیده ماشین را بخرد. پدرست دیگر! تو ، برادر و خواهر هم نظرتان را می‌گویید، اما پدر هم‌چنان خرید ماشین را مصلحت می‌داند. آن‌وقت تو حاضری، با آن‌که نظرت موافق نظر پدر نیست، آن‌را به جان و دل بپذیری؟ یا که هنوز به خردورزی خودت مطمئن‌تری تا مصلحت‌اندیشی پدرانه و  آن‌وقت شروع می‌کنی به تذکر دادن و نصیحت‌کردنش؟
اگر با همه‌ی خردورز بودنت در سیاست و اقتصاد و حقوق و دین‌ و فرهنگ، پای عمل که رسید، به درستیِ باور و مصلحت‌اندیشیِ ولی بالاسرت اعتماد و اطمینان داشتی، اسم خودت را بگذار خردورز ولایت‌مدار. 
والا می‌شوی حکایت آن مردی (+) که به زعم خودش فهیم است و می‌تواند به ولی‌فقیه زمانش راه و چاه درست تصمیم‌گرفتن را یاد دهد، یا مثل آن خانم بزرگواری(+)که نامه می‌نویسد و به ولی‌فقیه زمانش مطالبی را خواهرانه "تذکر" می‌دهد.
یا اگر این‌ها نشوی، می‌شوی آن نامزدی که رای ولی‌فقیه زمانش را مودبانه زیر سوال می‌برد (+).
از این‌ها بگذریم. یادت باشد اگر روزی آمد و نظری داشتی که خواستی به گوش پدر مصلحت‌اندیشت برسانی، یا نامه‌ات را علنی ننویس، یا بنویس اما با ادب (+) ولایت‌مداری.



مچاله:
خواستیم خیرسرمان یک دو سیخی جگر روی بالکن خانه‌ کباب کنیم،
خانه پر شد از دود و دم، 
و نبود که سیستم ضد حریق آپارتمان را دیروزش تازه وصل کرده‌بودند، 
ما بی‌خبر از همه‌جا تا به خود بیاییم، صدای آژیر بود و کمی‌بعد
هول‌وولای اهالی که می‌خواستند ما را از شر آتش نجات دهند!
ای‌کاش لااقل سر شب بود و  از خواب بیدارشان نکرده‌بودیم
یا دست‌کم ای‌کاش سردر خانه‌ی دود‌گرفته 
چراغ قرمز روشن نمی‌شد و شناسایی نمی‌شدیم
یا اگر همه‌ی این‌ها بود ای‌کاش ما آتش می‌گرفتیم و می‌سوختیم که آب‌روی یک‌ساله‌مان
به‌خاطر دو سیخ جگر، بخار نشود. 

نتیجه‌اینکه:
سیستم ضد حریق خانه‌تان را با مشت بترکانید و از کار بیندازید.
آدم اگر  خدای‌ناکرده خودش و خانه‌اش با آتش خاکستر شود بهتر است از این‌که
آب‌رویش این‌طور باد هوا شود!





موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۳/۰۶
مهدی شریفی

نظرات  (۵۷)

سلام.
شورای نگهبان بر اساس قانون کلیات یک سری آدم رو قبول کرده که بر اساس مبانی قانونی هستند.
توی این کلیات هم ولایت پذیری هست هم چیزای دیگه.
خب حالا تصمیم دست ماست. چه چیزی رو فدای چه چیزی کنیم؟
یعنی الان همه‌شون از نظر شورای نگهبان مدیر و مدبّر هستند رجل سیاسی مذهبی هستند و... .
خب الان وقتشه یکی توی ولایت پذیری بالاتره ولی مدیریتش یا ضعیف‌تره یا اینکه اصلا برامون مشخص نیست توی این سطح کلان چیکار میکنه! ممکنه انقدر ضعیف عمل کنه که آبروی ولایت مدارها بره و ممکنه قول عمل کنه و... .
یک نفر هست سطح ولایت پذیریش در ظاهر و یا در عمل و یا در گفتار و یا در هر سه نزدیک‌تر از قبلی به رهبری نیست ولی مدیریتش مورد قبوله و همه میگن مدیر هست و حماسه اقتصادی رو انشالا محقق میکنه.

حالا ماییم چی رو فدای چی کنیم؟
اگه به اونی که کمتر ولائیه رای بدیم به خاطر مدیریتش چه اتفاقی می‌افته؟
اگه به اونی رای بدیم که بیشتر ولائیه و مدیریتش کمتره و یا حداقل سر بسته‌ است چه اتفاقی می‌افته؟

اولی اگر بد عمل کنه گفتمان انقلاب برای همیشه میره توی هوا... چون هرکی با این گفتمان اومد نتونست کاری جدی کنه!
دومی اگر بیاد با مدیریت کشور رو پیش ببره حالا ضد ولایت که نیست و نظرات رهبری رو هم بهش بی‌خیال نیست چون شورای نگهبان گفته همه‌شون ولایت پذیرین حالا شدت و ضعف داره!


چیکار باید کرد؟
به ی سری شعار گفتمان انقلاب رای داد فقط به خاطر شعار و بدون اینکه آدم بدونه تهش چی میشه؟
یا اینکه نه گفته بشه شورای نگهبان مدیریت همه رو قبول کرده حالا وقتشه هرکسی به گفتمان نزدیک‌تره بیاد!
یعنی تشخیص مدیریت رو بذاری به عهده شورای نگهبان و حالا بیای خودت ببینی که به ولایت نزدیک‌تره.
یا اینکه تشخیص ولایت رو بذاری به عهده شورای نگهبان و خودت ببینی کی توی مدیریت قوی‌تره!

هوم؟
به نظرم مطلب واضح میشه اینجوری...
ی چیزایی به عهده شورای نگهبان.
ی چیزایی به عهده خودمون.

حالا چی به عهده شورا چی به عهده خودمون؟
ولایت‌مداری به عهده شورا باقی به عهده خودمون یا مدیریت به عهده شورا ولایت‌مداری به عهده خودمون؟

الان کشور به چی نیاز داره؟ عموم مردم مشکل اقتصادیشون با کدوم فکر راحت‌تر حل میشه و یا اینکه مطمئن‌تر هستیم به حلّش؟

ما به گفتمان توئم با عمل رای می‌دیم.
یعنی کی بر اساس گفتمان انقلاب توی مسئولیت قبلی موفق بوده حالا همون رو میاریم توی مسئولیت بزرگتر و با همون گفتمان انقلاب.

پاسخ:
پاسخ: یک‌دونکته:
1ـ شورای نگهبان توی همه‌ی موارد فقط صالحین رو انتخاب می‌کنه. یعنی کف. یعنی کم‌ترین حدی. یعنی مثلا کسایی که مقابل ولایت نیستن. کسایی که اقل مدیریت رو دارن. یه فیلتر حداقلیه. و یقینا خیلی واضحه که بین این 8نفر امتیازها در مدیریت و در ولایت‌مداری اصلا یکی نیست و متفاوته.

2ـ دقیقا داری از همون وزن صحبت می‌کنی. این‌که وزن شاخص مدیراجرایی بودن بیشتره یا وزن شاخص ولایت‌مداری. من فکر می‌کنم دومی. چرا؟ کسی که مدیریتش خوب باشه. مثلا شهر تهران رو با مدیریت اجرایی خیلی خوبش از نظر ظاهری از این رو به اون رو می‌کنه، اگه این مدیریتش از دل گفتمان سالم نشات نگرفته باشه، اون‌وقت دیگه به مبانی ارزشی فرهنگی دینی خودمون توجهی نداره. (همون معنای تکنوکرات دقیقا) پس این نوع مدیریتش می‌شه خوش‌خدمتی به فرهنگ بیگانه. یعنی یه گام کشور رو از دین دورتر کردن!
اما کسی که ولایت‌پذیری و پایبندیش به گفتمان اصیل اسلامی محکم‌تر باشه، و مدیریتش مثل نفر اول نباشه، ته ته تهش اینه که کار خیلی خاصی از نظر اقتصادی و سیاسی و ... نمی کنه، اما عوضش اوضاع رو بدتر نمی‌کنه. مردم رو از دینشون دورتر نمی‌کنه. درسته روند پیشرفت و توسعه اسلامی کند می‌شه، اما همین که از فرهنگ دینی دور نمی‌شیم خودش غنیمته! خطرش کمتره از اولی!
مچاله یادآور ستار العیوب و آب رویی که مدام حفظشان کرده، شد.

پاسخ:
پاسخ: بعلاوه‌ی اینکه: و کم من ثناء جمیل لست اهلا له نشرته!
۰۷ خرداد ۹۲ ، ۰۶:۴۰ سطری به یادگار
سلام!

پس شما هم مثل ما مرفه بی درد تشریف دارین!!!!!!!!!

چون ما هم دوشب پیش جگر خوردیم ولی نه سیستم میستم داشتیم نه هیچ آبرومونم نرفت چون انقدر جگر نبود که به دود و مود و این حرفا برسه!

دست مریزاد با این متن پر از مدرک و دلیل ... زنده باشی!

پاسخ:
پاسخ: مرفه که نه!
آخه معمولا مرفهین این منطقه اگه هوس جگر به دلشون بیاد می‌رن جگری "امین" با خیال راحت همونجا جگر می‌خورن و کلا دردسر پخت و پزش رو نمی‌کشن!
سلامت باشید!
۰۷ خرداد ۹۲ ، ۰۸:۱۳ زهره سعادتمند
اصن این مچاله هه نمیذاره به نگاه تون فکر کنم دیگه!

ینی من اگر بودم، خودمو از بالکن پرت میکردم پایین
از خجالت!

پاسخ:
پاسخ: اصلا فلسفه‌ی نگارش این مچاله‌ها همین است که مخاطبین گران‌قدری که هیچ‌وقت حوصله‌ی خواندن اصل متن را ندارند یک وقت ماخوذ به حیا نشوند!!!
پی نوشت: الحمدلله الذی خلق الباربیکیو.
:)
درباره پست: پدرتان برای خودش می خواهد ماشین بخرد یا برای ملت؟ (بهتر است مصلحت اندیشی شورای نگهبان را به مقام معظم رهبری ربط ندهیم وگرنه از این سوالها برای سائلین پیش می آید :)

پاسخ:
پاسخ: خدا باربیکیو را برای ما حفظ کنه.
پدر سائلین رو هم براشون نگه‌داره.
دو نکته به ذهن میاد:
1ـ فارغ از مثال پدر، ولی‌فقیه (در عصر غیبت و با آن پشتوانه‌ی نظری و مبنایی عقلی و نقلی‌اش) یعنی همان‌کسی که در تمام شئون مصلحت‌اندیشی‌اش نفوذ دارد و "ولایت‌مدار" همان کسی است که دیگر بین خواست شخصی و جمعی ولی تفاوت نگذارد و پس از آن‌که او را مبناءا (عقلا و شرعا و نقلا) پذیرفت دیگر اطمینان تام به او داشته باشد.
2ـ البته با شما خیلی موافقم خواست شورای نگهبان را مستقیما رای ولی‌فقیه ندانیم، اما غیرمستقیم چه؟ وقتی ولی‌فقیهی گفت به حکم شورای نگهبان کذا نگوییم یا قانون فصل‌الخطاب است و ...
و باز البته این‌که کسی خیلی مودبانه، خیلی محترمانه، با توجه به جایگاه خود در برابر شان و جایگاه ولی‌فقیه "استدعائا " چیزی را مطرح کند خیلی حسابش فرق می‌کند با این‌که از موضع بالا بابت رای شورای نگهبان به ولی‌فقیه "تذکر" بدهد!
ببینید. یک نکته ای در جوابتان به جناب ح‌س‌ی‌ن؛
کسی که ولایت‌مدار باشد، و هیچ کارآیی اجرایی(واضح است که نسبت به دیگران نه مطلقا) نداشته باشد، چگونه دینِ مردم را به قهقرا نمی فرستد؟ فکر نمی کنید اعتقاد مردم به انقلاب و حکومت در حال حاضر بر سر معیشت رو به زوال گذاشته؟ به این ترتیب پررنگ ترین داعیه دار ِ دین، که حکومت و انقلاب است، زیر سوال رفته. و در نهایت، مردم به دین مشکوک می شوند. ادامه پیدا کردن این وضع، (و البته با آمدن فرد ولایت‌مدار ناکارآمد، وخیم تر شدن آن)، بزرگ ترین لطمه به دین است. خواهش می کنم دقت کنید. تازه اگر فقط معیشت را در نظر بگیریم. وای به وقتی که بیاییم همین فرهنگ و دین ِ واویلایی که دولت های گذشته به خورد ِ مردم داده اند را هم وارد کنیم.

پاسخ:
پاسخ: پاسخ‌تان کمی‌طولانی شد. گذاشتمش در این کامنت:

م.شریفی به --> جناب ..

بنده فکر میکنم نظرشما هم اینه که رئیس جمهور باید "ولایتی" باشه!

خیلی دوس دارم بدونم عکس العمل همسایه ها بعدازاینکه فهمیدن همه ی ماجرا دوتا سیخ جیگر بوده چی بود؟ و عکس العمل شما عیضن!

پاسخ:
پاسخ: نه اتفاقا. من هنوز مطمئن مطمئن نیستم به کی رای می‌دهم. فقط می‌دانم (تا الان) مطمئنم به آقای شهردار، جناب روحانی، جناب عارف، و احتمالا جناب رضایی رای نمی‌دهم.

هم‌سایه‌‌ی بغلی با چشم پف‌کرده برگشت توی خانه‌اش و هیچ نگفت. و ای‌کاش چیزی می‌گفت! من هم برگشتم توی خانه و اولین‌کاری که کردم سنسورِ دودشناسِ وظیفه‌شناس را از سقف درآوردم!
۰۷ خرداد ۹۲ ، ۱۰:۱۵ م.شریفی به --> جناب ..
دوست بزگوارم. حرفتان خیلی خیلی متین است. داشتم به ح‌س‌ی‌ن جواب می دادم این گوشه هم به ذهنم آمد. از ترس پراکندگی فاکتورش گرفتم.
راستش می‌دانید. قضاوت این مساله خیلی سخت است و فکر می‌کنم تحلیل‌ها در این باره خیلی انتزاعی می‌شود. این‌که بگوییم اگر ولایت‌مدارِ"کم‌تر مدیر" روی‌کار بیاید، وضع اقتصادی و معیشت مردم به‌کل نابود می‌شود.
من نمونه‌ی مدیریت مثل آقای شهردار را دیده‌ام که با این نوع کار بی‌ریشه و صرفا ظاهری، اهتمام به فرهنگ و ارزش‌های دینی سست می‌شود. (با مطالعه‌ی ساده‌ای بر روی کارکردهای اجتماعی آن نوع مدیریت) اما از این‌طرف. راستش تنها نمونه‌ی نزدیک دولت اول احمدی‌نژاد بود. (که دوز ولایت‌مداری‌اش کمی بیشتر بود) کارهای خیلی خوب و قدم‌های خیلی موثری در بهبود اقتصاد کشور برداشته شد. کارهایی خیلی خوب و ریشه‌ای. و همین آدم با همان روحیه‌ی کاری وقتی دوز ولایت‌مداری‌اش کمی مشکوک شد و کمی در رفتار فاصله‌گرفت با ولایت، اهتمامش به مدیریت صحیح هم از بین رفت.
نمی‌خواهم صحبت خیلی تک‌بعدی و خیلی سطحی شود. ولی می‌گویم دقت در این‌ها نقش شاخص "ولایت‌مداری"ِ مدیر آینده را خیلی پررنگ می‌کند.
مدیر خردورزِ ولایت‌مدار، (که البته پذیرفتیم کف و اقل مدیریت و تدبیر را دارد) به امور اقتصادی و معیشتی مردم اهتمام دارد. (چون خاصیت ولایت‌مداری این است). تلاشش را می‌کند. خیال‌مان راحت است که می‌فهمد دین مردم در گرو معیشت مردم است. می‌توانیم بهش اعتماد کنیم که منافع عمومی مردم و دین‌داری مردم را فدای منافع شخصی و مدیریت تکنوکراتی نمی‌کند. جان حرفم این است. (نمی‌دانم چقدر توانسته‌ام حرفم را بزنم)
این سیستم ضد حریقا خیلی باحاله! یه بار بچه ها تو خوابگاه فندک گرفتن جلوش و ایجاد هیجان و اینا!
حالا بماند که بعدا سرپرست خوابگا هفت نسل قبل و بعدشونو آورد جلو چششون :|

پاسخ:
پاسخ: ما هم اگر تو خوابگاه بودیم شاید هر شب این‌کارو تکرار می‌کردیم!
من اصل متن و خوندم اصلنم ماخوذ به حیا نشدم! ولی نظری ندارم :|

پاسخ:
پاسخ: بله خب. شما لطف دارید!
یهویی بگین میخاین به غرضی رای بدین دیگه!!

مام خودمون هنو تصمیممون جدی نیس ولی با شما هم موافقیم و ازونجایی که حداد معلومه رای نمیاره دیگه میمونن دو نفر فقد!!

پاسخ:
پاسخ: نمی دونم چرا کلا دلم براش می‌سوزه. دیشب جلسه‌ش رو با مهندس‌ها دیدم از مهمونی‌های خونه‌ی ما هم خلوت‌تر بود
تازه ازش پرسیدن چه قدر احتمال میدی پیروز شی تو انتخابات؟ میگه صد در صد! :|
۰۷ خرداد ۹۲ ، ۱۴:۱۱ خارج ازچارچوب
بابا تو دیگه چرا! منظورم از کامنت پست قبل این بود که الان این آقای کاندیدا میگه که من اینجوریم،ولی پس فردا که به حاجتش رسید ورق برگرده و دیگه خبری از اونجوری که میگفت هستم،نباشه.
یعنی با تجربه هایی که مردم داشتن واقعن انتخاب کردن سختشون شده.

پاسخ:
پاسخ: سخت هست اما اگه آدم به همون دید تکلیف‌محوری به قضیه نگاه کنه، حتی اگه ماجرای تحول رفتاری احمدی‌نژادی هم پیش بیاد لازم نیست خودمون رو سرزنش کنیم از انتخاب و تکلیف الان!
سلام
ادب را که مسلما همیشه باید رعایت کرد در مقابل همه ی انسان ها حتی در تنهایی و خلوت خود .در واقع در برابر خداوند .

و اما فراموش نکنیم که امام علی علیه السلام در بیان حقوق متقابل حاکم و مردم میفرمایند : "... أمّا حقّی علیکم فالوفآء بالبیعة و النّصیحة " ! به نظرم بی اندازه جای تامل دارد که امیر مومنان نصیحت شدن توسط مردم را حق خود و به تبع وظیفه ی مردم میداند نه حق مردم و نصیحت شدن را وظیفه ی خود ! و فراموش نکنیم که این سخنان در مقابل " ناس " بیان شده است یعنی انسان بما هو انسان فارغ از هرگونه تفکیک و قشربندی.
در کل با این خرد ورزی ولایت مدارانه موافقم و دغدغه ی خودم نیز هست اما شاید کمی برداشتم متفاوت باشد .

این مچاله های وبلاگتان را جمع اوری کنید چندتا تن های فوق العاده دیگر میشود ! چه اتفاقات غریبی !

پاسخ:
پاسخ: توی همین جمله‌ای که از حضرت نقل فرمودید، وفاء به بیعت قبل از نصیحت اومده.
لازمه‌ی وفاء به بیعت جز اینه که حق و جایگاه خودت رو در برابر ولی درنظر بگیری و بعد با این اوصاف دست به نصیحت بزنی؟ و این همان رعایت ادب ولایت‌مداری نیست که شما نیز به آن اشاره فرموده‌اید؟

لطف دارید شما! این‌ها اگه در این حد انتشار بود که "مچاله" نمی‌شد
اووووووووووووووووه ، گشتن و گشتن و گشتن از بین ورقه های کتابهای برنامه قالیباف به چند خط مربوط به کنترل جمعیت رسیدن که بکننش پیرهن عثمون و احمدی نژادانه سند رو کنن ؟ :)))) من خودم شاید به آقا سعید یا ولایتی رای بدم ولی اصلا تخریب رییس جمهور آینده که قالیباف هست رو به این شکل نمی پسندم. این شاید فقط یه اختلاف نظر کارشناسی باشه که شما بهش رنگ ولایی و دستوری دادی.دستور با اختلاف تو مباحث نظری فرق داره
+ ما باید با جامعیت نگاه کنیم ، ممکنه کاندید مورد نظر ما از لحاظی نقص داشته باشه ولی این روزا خیلی ها از جمله شما به کاندیداهای رقیب هرجوری میتونن یه انتقاد تند و تیزی میکنن و درقبال مورد منظور که ما نفهمیدیم چه برنامه ای داره آخر ، سکوت میکنن . :(

پاسخ:
پاسخ: پاسخ در:
م.شریفی --> سهیل
۰۷ خرداد ۹۲ ، ۱۶:۴۱ م.شریفی --> سهیل
1ـ علیک سلام سهیل خان!
2ـ شما ـ با آن وضع معلوم‌الحال :دی ـ به آقا سعید رای ندی به کی رای بدی!
3ـ خداییش مغلطه نمی‌کنی؟ این حرف واقعا تخریبه؟ رهبری در موضوع جمعیت یک موضعش (مصلحت نظام) را صراحتا و با تاکید اعلام کرده. اصلا هم یک بحث ساده نیست. یک سیاست اثرگذار است. به حرف خود غربی‌ها (جامعه‌شناس تا اقتصاد‌دان و فرهنگ‌شناس) هم نگاه کنی موضوع جمعیت را در اداره‌ی جامعه (حالا چه ازدیادش چه کاهشش) عنصر مهمی شمرده‌اند. پس یک موضوع در لابه‌لای برنامه‌های نامزد نیست. از ضروریات اصطلاحا کارکردی جامعه‌است. و تاکید رهبری هم یک شوخی و دور هم بودنی نیست. یک نگاه کلان است به این موضوع مهم.
4ـ ما الان در مقام انتخابیم سهیل جان! اگر به همین مسائل ریز توجه نکنیم حق نداریم برگه‌ی رای‌مان را پر کنیم. باید موشکافانه به هرچیز نگاه کنیم و چنگ بیاندازیم. انصافاً اگر اسم این نوع بررسی را می‌گذاری تخریب، پس باید بگوییم که دهان‌مان را چسب بزنیم و اصلا در مقام بررسی کسی وارد نشویم.
5ـ و اصلا با این نگاهت که توصیه‌های رهبری رو به "دستوری" و "نظری" تقسیم می‌کنی به‌هیچ‌وجه موافق نیستم. این همان نگاه ضربه‌زننده است به جایگاه ولی‌فقیه.
6ـ دقیقا دست گذاشتی روی نقطه‌ی دردناک! "اختلاف نظر کارشناسی" با "نظرات کارشناسی رهبری" یعنی همان مرز بین "ولایت‌مداری" و "ارادت‌مندی به رهبر".
7ـ در اخلاص جناب شهردار و ارادتش به رهبری و قابل اطمینان بودنش و متدین بودنش من خودم شخصا شکی ندارم. (با آن‌چه درباره‌اش شنیده‌ام و دیده‌ام) اما صحبت درباره‌ی همین روند مدیریتی است. مدیریت برگرفته از نوعی کارشناسی در عرض کارشناسی دیگران (از جمله رهبر) خیلی خطرناک است. ای‌کاش چشم‌مان را باز کنیم.

8ـ سهیل نازنین. من که چندبار گفتم هنوز به نتیجه نهایی برای انتخاب نرسیدم. برای چی این‌جور دلمو می‌شکنی؟! :دی
من سر اعلام برنامه‌نکردن آقاسعید خودم کمی دوبه‌شک هستم. کار خیلی سختیه این انتخاب. ولی شک ندارم نوع مدیریت شهردار صلاح جامعه‌ی انقلابی ما نیست.
مثلا یک کسی که خردورز ولایت مدار نیست و در مقام ریاست جمهوری ظاهر شده مثله کمثل کسی که به خاطر دو سیخ جیگر آبروی خودش را برده ... :)

پاسخ:
پاسخ: اگر منظورتان این بود که بنده به‌خاطر دو سیخ جگر قید ریاست بر جمهور را در آینده نزدیک می‌زنم، سخت در اشتباهید!
سلام

در اینکه رئیس جمهور باید ولایت مدار باشد شکی ندارم ، در اینکه خانم .... بر اساس اینکه پدری فاضل داشته اند خواستند چیزی گفته باشند و حرفی زده باشند هم شکینیست با اینکه خود ، در جایی از نامه نقیض حرف خودشان را زده اند که نمیگویم این شخص همان شخص است !!! ، اما در مورد روند افزایش جمعیت بدون در نظر گرفتن مسائل مربوط به آن شدیدا مخافلم . گرچه نمیدانم جناب قالیباف چه گفته اما ، یک مثال ساده اش همین شما ، چرا بعد یکسال هنوز ...؟!!!به هر شکل مسئله ی دو دو تا کردن هم هست ، فکرش رو بکن دنبال یک پوشک چقدر باید بدویی ، حالا خانم انقلابی عمل کند و به روش قدیم از کهنه ی چند سال مصرف استفاده شود ، دیگر وقتی مادر شیر ندارد باید شیر خشک تهیه کرد یا نه ؟ !! ... خیلی توانمند باشی یکی را به جایی برسانی هنر کرده ای و بعد دل شیر میخواهد که دنبال دومی اش باشی ولی اگر دلت سومی را خواست قطعا همه جور دیگر نگاهت میکنند !!!

الی بمیرم واسه دو سیخ جیگر چه آبرویی ازت رفت ، واقعا لازم بود خودت رو پرت کنی از همون بالا به زمین ، تعجبم چرا این کار رو نکردی

پاسخ:
پاسخ: سلام
یک‌دو نکته پیرامون بحث جمعیت:
1ـ یک نگاه خردورزانه شاید نتیجه‌اش بشود همان حرف جناب شهردار. کنترل جمعیت و ... اما یک نگاه خردورز در دایره‌ی "ولایت‌مداری" قطعا نتیجه‌اش مخالف با این نوع خردورزی مطلق است. رجوع کنید به:
http://farsi.khamenei.ir/newspart-index?tid=2630#26982
و
http://farsi.khamenei.ir/newspart-index?tid=2630#26981
که صراحتاً ولی‌فقیه از غلط بودن سیاست کنترل جمعیتی حرف می‌زنند و تاکید بر تغییر این سیاست و افزایش جمعیت می‌کنند.

2ـ در مقام عمل چه چیزی باعث میشود خانواده‌ها به فکر فرزند‌آوری بیافتند؟ جز سیاست‌های عملیاتی دولت‌مردان برای تسهیل امکانات مربوط؟ و این سیاست‌های عملیاتی جز اینه که از مبنای نظری اون فرد استخراج می‌شه؟ و اینجا همون نقطه‌ی حساسی نیست که ما باید کسی رو (مثل محمدپورغلامی) انتخاب کنیم که ازلحاظ نظری پایبند به گفتمان ناب اسلامی (ولایت‌مدار) باشه و سیاست‌های عملیاتی برای افزایش جمعیت رو پیش بگیره؟
۰۷ خرداد ۹۲ ، ۲۱:۰۷ سرباز شهاب
لینک ها خیلی جالب بودند ولی متاسفانه نامه آقای مطهری باز نشد.
مثال قشنگی بود.
مچاله هم ایضا

پاسخ:
پاسخ: پس سعی می‌کنم روزی یه‌بار آب‌روی خودم رو ببرم که کلا زندگیمون قشنگ بشه!
چطوره سرباز آقا؟ (بالبخند)
۰۸ خرداد ۹۲ ، ۰۱:۰۶ عمار بی اقا
میگویند نمیدان شنیدید یک مومن نه دو تا ها از یک سوراخ........
یک بار با انتخابتان ملت را بیچاره گردید بستان نیست؟ 8 سال کشور را به قهقرا بردید بست نیست؟

پاسخ:
پاسخ: قهقرا؟ تعریف شما از قه‌قرا چیست؟ از بیچاره شدن چی؟ از سوراخ و گزیده شدن چی؟
چرا این‌قدر کلی و احساسی صحبت می‌کنید دوست بزرگوار؟
سلام
در مورد نظر قالیباف یا هرکسی دیگه که نظرش در مورد یا مواردی موافق نظر رهبری نیست.
باوجود اینکه اصلا نظر قالیباف رو در مورد جمعیت قبول ندارم اما این نکته هم خونده بشه بد نیست.

«گفته شد که بعضى‌ها نظرات کارشناسى میدهند، با نظر رهبرى مخالف است، میگویند آقا این ضد ولایت است. من به شما عرض بکنم؛ هیچ نظر کارشناسى‌اى که مخالف با نظر این حقیر باشد، مخالفت با ولایت نیست؛ دیگر از این واضح‌تر؟! نظر کارشناسى، نظر کارشناسى است. کار کارشناسى، کار علمى، کار دقیق به هر نتیجه‌اى که برسد، آن نتیجه براى کسى که آن کار علمى را قبول دارد، معتبر است؛ به هیچ وجه مخالفت با ولایت فقیه و نظام هم نیست.»
۱۳۹۱/۰۵/۱۶
بیانات در دیدار دانشجویان


خود آقا داره میگه سریع به طرف برچسب نزنید بعد ما منتظریم ی چیزی ببینیم بگیم طرف ولائی نیست. بده واقعا این قضاوت کردنا.

مثلا آقای مصباح گفته کسی که میگه اولویت من اقتصاده درست نیست.

یعنی آقام که چند سال داره سالو اقتصادی نام‌گذاری میکنه داره غلط میگه که اولویت کشور اینه؟!!!

در عین احترام به نظرات همه بزرگان و علماء ابهاماتم در خصوص آدم‌های کاندیدا برطرف نشده و امیدوارم بشه.

پاسخ:
پاسخ: حسین خیلی واضحه که داری دو تا بحث رو به هم ربط می‌دی. موضوع صحبت من (توی این پست و پست قبلی) این نیست که همه باید مثل هم خردورزی کنن و نظر داشته‌باشن. من مخصوصا نوشتم "خردورزی ولایت‌مدارانه" که صحبت به اینجا نرسه. ما داریم از کسی صحبت می‌کنیم که قراره امور اجرایی مملکت رو دست بگیره. ما داریم از کسی صحبت می‌کنیم که یه قدم از نظریه‌پردازی و صحبت کارشناسانه رد شده.
خیلی واضحهه که آقا توی اون دیدار معروف و تاریخی با دانشجوها داره از انگ زدن به نظریات مخالف صحبت می‌کنه و نه مسائل اجرایی و کلان مملکت!
بعد مثلا خوبه بیایم هی داد بزنیم بگیم آقای مصباح ولائی نیست؟ چون میگه اولویت نباید اقتصاد باشه ولی آقا میگه اولویته کشور اینه!
قطعا نه.

دیروزم یک ساعتی با مجتبی در مورد ابهاماتمون حرف زدیم و به نتیجه نرسیدیم!!!!
بحث تایید کردن یک نفر نبود بحث ابهام روی ولایتی و جلیلی و حداد و قالیباف بود. هرکدوم ی سری ابهاماتی دارن یک سری موارد واضحی! به جمع‌بندی نمیرسه آدم!

یعنی این عنوان قوّه مجریّه داره کارو سخت می‌کنه!
داشتن برنامه، داشتن توان اجرائی مدیریت کلان کشور...
کم نیست، چند میلیون آدم درگیرند توی این فضا...
بحث تجربه هم نیست. بحث اینه که یک اشتباه می‌تونه گفتمان انقلاب رو کلا خراب کنه و توی چشم همه زهر!
برای همین انتخاب سخته.

پاسخ:
پاسخ: قطعا خیلی خیلی سخته. شکی نیست.
ولی درباره‌ی این موضوعی که تو کامنت قبلی طرح کردی بیشتر تامل کن. معنای این برداشت تو این می‌شه که حضرت آقا اون بالا برای امور اداره‌ی کشور راه‌بری کنه و مثلا کسی که رئیس‌جمهور میشه (به اسم این‌که هر کسی یه نظر کارشناسی داره و آقا هم خودش اجازه داده همه‌ی نظرات مخالف عملی بشن) اون‌کاری که خودش صلاح می‌دونه انجام بشه. این یعنی کلا رهبری یه چیز نمادینه!!
ببین برای این‌که قضیه روشن‌تر بشه، به مسائلی مثل رابطه با آمریکا، یا همین بحث جمعیت یا اقتصاد مقاومتی فکر کن.
حرف من اینه،‌کسی که خردورزی می‌کنه ولو به نظر کارشناسی دیگه‌ای می‌رسه، بعد از مرحله و مقام مشورت (که نظرات رو به گوش رهبری رسوند)، و در مقام اجرا باید باید مطیع و ولایت‌مدار باشه. نه این‌که باز ساز مخالف بزنه و احتمالا (کما اینکه روسای جمهور قبلی همه براشون پیش اومد) شروع کنه از محدود بودن اختیاراتش حرف بزنه و ...
و اصلا اصلا من حتی توی یک جمله هم کسی رو "ضدولایت فقیه" خطاب نکردم که اون صحبت رو نوشتی. من از وزن شاخص "ولایت‌مداری" برای انتخاب رئیس‌جمهور فقط حرف زدم.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ادامه خطاب به کسانی که می‌خواهند برای نامزدی در انتخابات داوطلب شوند توصیه کردند که «بدانند مدیریت اجرائى کشور یعنى چه» و «نه در ارزیابىِ نیازى که کشور به یک قدرت اجرائى دارد، اشتباه کنند، نه در ارزیابى توانِ خودشان اشتباه کنند».

http://farsi.khamenei.ir/package?id=22298&oid=191

انصافا حتی توی ذهنم سخته که آدم بگه مدیریت اجرائی کشور یعنی چی!!!!! فکرشو که میکنم تنم میلرزه!

پاسخ:
پاسخ: اگه واقع‌بین باشیم من و تو و حتی خیلی از کارشناس‌های کاربلد اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و ... هم نمی‌تونن به‌طور دقیق همه‌ی برنامه‌های اجرایی کاندیداها رو ارزیابی کنن و بر اساس اینا تصمیم بگیرن.
چیزی که ماها می‌تونیم الان بر اساسش انتخاب کنیم و کاندیداها رو بررسی کنیم، خطوط کلی فکری و جهت‌گیری اساسی مدیریتی شونه. مثلا ببنیم این آقا منشا فکری اجراییش لیبراله یا سکولاره یا اگه در چهارچوب دینی فکر می‌کنه نگاهش به دین چطور نگاهیه؟ (ولایت‌مداریش تو امور اجرایی تا چه اندازه است و ...)
به‌نظرم هیچ راهی جز این نیست. حتی اگه جزوه‌ی هشتاد صفحه‌ای ولایتی و کتاب برنامه‌های رضایی و چشم‌انداز اجرایی پایداری و ... هم بخونیم باز نمی‌تونیم خود برنامه‌ها رو از نظر درستی یا غلطی یا کارآمدی ارزیابی کنیم.
۰۸ خرداد ۹۲ ، ۰۳:۴۴ ح‌س‌ی‌ن به عمار بی آقا
سلام.
معمولا وقتی نتوانند دلیلی برای رد یک فرد بیاورند و ببینند نزدیک‌ترین فرد به اکثر ملاک‌هایی که رهبری و قانون اساسی تعیین کرده است یک نفر است!
فورا به فکر می‌افتند که زمینش بزنند! وقتی این عمل را شرق و غرب و داخل و خارج شروع می‌کنند برای م.ن که تردید وجود دارد این فرد خار چشمشان هست یا نه یقین می‌شود باید به او رای دهم چرا که اگر خار چشمشان نبود اینقدر تخریب را شروع نمی‌کردند!!!!!
اگر احمدی‌نژاد خصوصا این اواخر خراب نکرده بود هرگز نمی‌گفتند این همان است!
آدم خیلی مواقع از حرف دشمن راه را به راحتی پیدا می‌کند!
کمکم دارد ابهاماتم برای همین تخریب‌ها حل می‌شود.

پاسخ:
پاسخ: احمدی‌نژاد خیلی خدمت کرد انصافا.
عه ببخشید من تند نوشتم کامنتمو دلت شیکست
:
بدون هیچ دلیلی
فقط سعید جلیلی

پاسخ:
پاسخ: (خنده کردن)
انأ هم ، انأ هم ایشالا ...
آفرین عالی بود، اما اینکه: گاهی پدر نمی‌خواهد ماشین بخرد، حالا مثلا به این نتیجه رسیده که فعلا اقتصاد خانواده جواب خرید ماشین را نمی‌دهد اما، اما، اما پدر مهربان تر از آن است که دل فرزندش را بشکند، اصلا نظام خانواده می‌گوید "که دل فرزندت از زیر بار قسط رفتن واجب تر است، تنت خرد شود عیب ندارد، دلت بشکند عیب ندارد، دل فرزندت ولی ..." حالا توی این خانواده باید فرزند از پدر جلوتر باشد، پدر نباید شرمنده شود و بگوید پولمان کفاف ماشین نمی‌دهد، فرزند باید برود پشت دست مردانه‌ی پدرش را ببوسد و بگوید پدرم من از این زندگی راضیم، ذره ای اضافه تر هم نمی‌خواهم، فدای وجودت پدرم، همین کافیست. بگوید من انقدر خوشحالم که با دوچرخه می‌روم و می‌آیم، تازه لبخند هم بزند، توی دلش هم خوشحال باشد ...
ما نباید بگذاریم ولی به حرف بیاید، باید بشناسیم راه را، باید کمک ولی باشیم، باید به خرد جمعی برسیم، باید، باید، باید ... اگر نه ولی دلش خون می‌شود، لبش خندان است یقینا، دلش اما ...
باید راه شناس باشی، باید بزرگ باشی ، باید بزرگوار باشی، اگر نه پدر می‌بیند فرزندش برای ماشین له له می‌زند، ماشین را می‌خرد، حالا ما چه خبر داریم از فشاری که بهش می‌آید؟

پاسخ:
پاسخ: باید کمک ولی باشیم تا خستگی‌اش برود.
خب پسر ِ خوب ، منم نمیگم که زاد و لد نباشه و جمعیت ایران که همیشه جزء کشورهای جوان محسوب میشد ، کم بشه ، منظورم اینه که بی برنامه نمیشه عمل کرد ، مثلا آقای احمدی نزاد وعده ی دادن یک میلیون داده بعد نمیگه خب حالا اینا زاد و ولد کردن بعد برای 20 سال بعد این بچه چه برنامه ای دارین ؟
مگه کم هستن بچه هایی که مدرک دارن ، سوادش رو هم دارن و الان کار ندارن و دارن رانندگی میکنن برای گذران خرجشون ؟ ...
درسته که محمد پور غلامی برنامه ای نداره ، خب این چیزیه که قبلی ها هم نداشتن ولی شدیدا به داشتنش اذعان داشتن ، حالا محمد بدون هیچ واهمه ای از همون اولش اعلام کرده من برنامه ندارم ، تا ببینیم خدا چی میخاد ، ماهم یه جوری 8 سال بعد رو پیش میبریم دیگه !!

اعتقادم اینه که باید به حرف ولی باشیم ، ولی آقا دستور کلی میدهند ، رئیس اجرایی کشور باید مدیریت به خرج بده و اونو عملیاتیش بکنه ، باری به هر جهت که نمیشه پیش رفت ، میبینی که با گذشت سی سال از انقلاب ، هنوز نتونستیم خیلی از مسائل واضح رو در جامعه نهادینه بکنیم ، علت چیه ؟

پاسخ:
پاسخ: خب بنابر فرمایش شما می‌تونیم اینو بگیم که:
کسی رو انتخاب کنیم که در این "جهت‌گیری کلی" هم‌سو با نظرات ولی‌فقیه باشه، و برای هر چه بهتر کردن اون‌ها "ساز‌وکار"های لازم رو طراحی کنه و از "ظرفیت‌"ها" به‌خوبی استفاده کنه! (خنده کردن)
با عرض سلام و ادب و احترام؛
"اگر با همه‌ی خردورز بودنت در سیاست و اقتصاد و حقوق و دین‌ و فرهنگ، پای عمل که رسید،به درستیِ باور و مصلحت‌اندیشیِ ولی بالاسرت اعتماد و اطمینان داشتی..." درسته! من به خردورزی ولی بالای سرم اطمینان دارم که دیگرتصمیم گرفتم کاری به این کارها نداشته باشم،اطمینان دارم که فهمیدم دراین بیست و یکسال عمرم جز کذب و خیانت و ظلم و فساد و فسق و فجور و الی آخر...چیزی ندیدم!!!
به بغض گلو و اشک حلقه شده در چشمان پدرم اعتماد دارم که که تمام اینها یعنی کشک!!!!
انتخابات و ریاست جمهوری و دولت عدل و حکومت اسلامی و...
کشک که چه عرض کنم،همان بادکنکیست که روزی مرحوم کافی برروی منبر،خطاب به مردم گفت که"مردم! مراقب باشید اینها بادکنکی دستتان ندهند و سرگرمتان کنند!!!!!!!!"
من به تمام نصایح و اندرزهای ولی خود نه که ایمان دارم،بلکه با چشم خود حقایق و اتفاقات اطرافم را نظاره میکنم که...
دیگر بس است...چون همان ولی خردورزم هشدارم داد که پا در این عرصه ی پر پیچ و خم سیاست که پدر و مادر ندارد!نگذارم.به یاد وصیتنامه ی شهدی که برروی سنگ قبرش حک شده بود افتادم"خداوندا؛از یکسو باید شهید شویم تا آینده بماند و از طرف دیگر باید باید بمانیم تا آینده شهید نشود؛ولی ما میرویم و آینده را به شما می سپاریم."
چه آینده ای را به ما سپردند!!! و خودشان را راحت کردند. خدایا!خودت به فریادمان برس و صاحبمان را برسان.
والسلام....
(درضمن؛همیشه هم خوب نیس که آدم روی بالکن خانه دود و دم کباب و جگر راه بیندازد....)

پاسخ:
پاسخ: خدا شما را خیر دهد!
انشاء‌الله خون‌دل‌خوردنتان کم شود. آخر سنی ندارید. اینجور زود پیر می‌شوید!
خب ما هم قصد بدی نداشتیم از دود و دم. و مخصوصا در بالکن باز بود که دودش به جای رفتن توی چشم مردم بیاد تو چشم خودمون که اذیت‌ نشن!
تو شرایطی که توصیف کردید من از اون آدمایی میشم که حاضر نیستن مصلحت اندیشی پدر رو با جون و دل بپذیرن. همیشه ریش سفیدی به معنی داشتن فکر درست تر نیست. یا بهتره بگم همیشه ریش سفیدی به معنی همیشه درست تر و تو هر موضوعی بهتر فهمیدن نیست. بحث پذیرفتن نظر به خاطر حقی که داره یه چیز دیگه ست. احترام هم همین طور.

پاسخ:
پاسخ: ریش‌سفیدی قطعا با مقام ولایت (سلسله‌مراتبی که در پایین‌ترین حدش به ولی‌فقیه در عصر غیبت می‌رسه) خیلی فرق داره.
توی اون مثال (پدر و بچه‌هاش) با شما موافقم اما اون یه مثال بود فقط.
۰۸ خرداد ۹۲ ، ۱۸:۳۶ سرباز شهاب
منظورم این بود که بعضی وقتا یه سری اتفاقا زندگی رو از یه نواختی در میاره
مثلا اگه من بچه خانواده شما بودم تا آخر عمر این شب و این آب رو ریزی مایه انبساط خاطرم میشه

پاسخ:
پاسخ: ای که دل ما رو کجاها بردی با خودت ...
وای پسر چه گندی زدی :))

پاسخ:
پاسخ: کدوم یکی دقیقا منظورته؟
ما باید به کسی رای بدیم که شان ریاست جمهوری رو داشته باشه همون چیزی که آقا فرمودند که کار های بزرگ و سنگینی در دستگاه اجرایی هست کسی که میخواد بیاد باید در خودش این توانایی رو ببینه بنده که خیلی هم از اقتصاد سر در نمیارم اولین حضور دکتر جلیلی را که در صدا و سیمای بی طرف!!! جمهوری اسلامی دیدم متوجه شدم که ایشان اصلا به مشکلات کشور احاطه ندارند.
باز شروع کرده حرفای احمدی را زدن که 6 نفر دارن میخورن دو برابر یارانه یک ماه و .... از این مسخره بازی ها. آقا جان هنوز نمیفهمی که دور و بری های تو امثال رسایی و حسینیان و ... هستند که دارن بازیت میدن ...
وای بر بسیجی ها که "اینقدر" حاضر نیستند فکر کنن. "اینقدر"
تفکر مستقل ندارن.

پاسخ:
پاسخ: البته من هنوز به این نتایجی که شما درباره‌ِ ایشون گفتید نرسیدم. یعنی نتونستم به اطمینان برسم که ایشون احاطه نداره. البته احاطه‌داشتن‌شون هم برام محرز نشده.
این قضیه‌ی آژیر تو مجتمع ما تقریبن یه چیز عادی شده. الان دیگه اگه واقعنی‌م طرف تو خونه‌ش آتیش بگیره، پودرم بشه، کسی نمی‌ره سراغ‌ش. بس‌که یه مدت هرجندساعت یه بار از یه مجتمع صدای آژیر بلند می‌شد. کلن چیز مزخرفیه. مالِ مارم که فعال کردن، فقط آش‌پزخانه رو فعال کردن. مامان‌م هروقت می‌خواد غذا درست کنه، همیشه درِ بالکنو باز می‌ذاره. لامسب به بوی غذا هم حساسه. هودِ ما هم که خراب! داستانی دارن این خونه‌های پردیسان... یه داستانِ غم‌انگیزِ طولانی!

پاسخ:
پاسخ: عجب!
پردیسانی؟ چرا سر نمی‌زنی به ما پس؟
نکنه تو همون پسر چاقی هستی که هر روز تو حیاط ما فوتبال بازی می‌کنه؟ (اینو چون عکست رو دیدم شوخی کردم)
من بازش کردم گذاشتمش کنار گلدون‌ها! حاضرم رایگان بهت آموزش باز کردنشو بدم!
آره آره با ساز و کار مناسب طبق فرمایشات رهبری پیش بره و از تمام ظرفیت ها استفاده کنه
چه شود خدا کنه توی مناظره ها بتونه آنچه هست رو نشون بده مخصوصا دلم میخاد حال این قالیباف و روحانی رو اساسی بگیره
از این مبصر ِ کلاسمون خبر نداری . نمیتونم وارد جیمیل بشم نمیدونم کجاست !

پاسخ:
پاسخ: باز به شما! من که دو روز تو بلاگفا هم نمی‌تونستم وارد بشم!
احتمالا از نتایج این مناظره‌ی خنده‌دار بوده که بلاگفا مشکل‌دار شده!
به نظرم این پستتون داره پست قبلی رو نقض می کنه. این کامنتو دیروز هم گذاشتم نمی دونم...فکر کنم ثبت نشد!

پاسخ:
پاسخ: دو روزی می‌شه تقریبا که بلاگفا کمی قاطی کرده!
کجاش کجا رو دقیقا؟
میگم میای بریم ارمینه رو بزنیم ؟

پاسخ:
پاسخ: آره. خیلی دلم می‌خواد.
کلیتش. اگه فرمایش ِ رهبری رو منافیِ با خردورزی خودش ببینه چی؟ بازهم شما انتظار دارید که طبق فرمایش ایشون کار کنه؟
یا شاید اصلا به نظرتون یه آدمِ خردورز، نظری خلاف نظر رهبری نداره؟ (البته نمی خوام نظر شخصِ شما رو بدونم. منظورم اون چیزی بود که از پست برمیاد)

پاسخ:
پاسخ: اول از همه ممنون که اهمیت قائل شده و متن‌ها رو با دقت موشکافانه می‌خونید.
دوم: اونچیزی که مد نظرم بوده اینه که این پست یه مقدار مصداقی‌تر کردن حرف‌های پست قبل بود.
سوم:
توضیحا اگه بخوام مطلب رو بگم این‌که به نظرم (نظر این پست) باید بین مقام مشاوره و مقام عمل تفکیک قائل شد. حتی خود پیامبر و معصومین هم در مقام مشاوره از خردورزی همه استفاده می‌کردند و اتفاقا سفارش به این کار هم کردند.
اما بیشتر صحبتی که اینجا طرح شده مربوط به مقام عمله. (که سعی کردم با چند عبارت مختلف این تفکیک رو مطرح کنم) حالا در مقام عمل، ما نیاز به کسی داریم که اجازه نده خردورزیش از ولایت‌مداریش جلو بزنه. و کسی که در عین خردورزی ولایت‌مدار باشه، (یعنی ویژگی خردورز بودنش رو با صفت ولایت‌مداری محدود می‌کنه) وقتی خردش اون رو به یه سمت هدایت می‌کنه و ولایت‌مداریش به یه سمت (قضیه مالک اشتر در جنگ صفین) پا می‌ذاره روی خردورزیش و نظر عملی (اینجا توجه به مقام عمل خیلی سرنوشت‌سازه که یه وقت با مقام مشاوره خلط نشه) ولیّ خودش رو ترجیح می‌ده. (و دیگه سعی نمی‌کنه یه کارشناس در عرض کارشناسی ولیّ خودش باشه)
ممنون. نمی خوام بحث ادامه پیدا کنه. فقط نمی تونم این ایده رو قبول کنم. این با خردِ جمعی نمی خونه.
بازم ممنون.

پاسخ:
پاسخ: من هم بسیار ممنون. وقتی حرف‌ها معلوم می‌شه شاید ادامه‌ی صحبت ضرورتی نداشته باشه.
البته خِرد جمعی ملاک زیاد خوبی نیست.

می دونید! اگه خرد جمعی ملاک نباشه، خردِ فردی به طریقه اولی ملاک نیست. مگر اینکه -بالخصوص- تعلق داشته باشه به معصوم.
[شرمنده که بحث رو ادامه دادم]

پاسخ:
پاسخ: پس یه جورایی مشخص می‌شه که باید این بحث رو در مساله‌ی مبنای ولایت ولی‌فقیه جست‌وجو کرد.
یعنی کاملا یه بحث کلامی، شرعی. طبق اون‌چیزی که من (این پست و این حرف‌ها) بهش معتقده اینه که ولایت ولی‌فقیه بر مسلمین، در طول ولایت معصومین هست و (اگرچه جایگاه، شان و منزلت ولی‌فقیه قابل قیاس با جایگاه، شان و منزلت معصوم نیست ابدا اما) در مقام عمل و متابعت نازل منزله‌ی معصوم شده و باید به همون میزان اعتماد به اون کرد (چرا که در زمان غیبت گریزی از تمسک به این حالت اضطراری نیست و در غیر این‌صورت حرج‌ومرج جامعه رو فرا می‌گیره)
[تا پیش از تبدیل شدن سخن به جدل، ادامه دادن کلام دلیلی برای شرمندگی نداره. چه بسا حرف روشن‌گری در کلام شما باشد که مایه‌ی یادگیری بنده شود]
می تونی کامنتایی مثه این کامنت اصلاح طلبی رو حذف کنی که اهانت به گروه خاصی نشه. می دونی که... .. از سایتای جناح راست هم از این دست کامنتای تبلیغی کم نیست.

پاسخ:
پاسخ: با نظر شما موافق‌تر شدم از تصمیمی که خودم گرفته بودم. اعمال شد! تشکر!
بله. امیدوارم به جدل تبدیل نشه :)
درباره مبنای این نظریه من همینو می دونم که تا زمان ملااحمدنراقی که کتاب «عوائدالایام» رو نوشت، خبری از بحث ولایت فقیه نبود. تا اینکه ایشون از روی ولایت فقها در امور حسبیه و روایاتی که در مقام اول آوردن[در منزلت و جایگاه علماء و فقهاء] و اون وظایف و شئونی که در مقام دوم برای فقیه قائل شدن و ... در نهایت یه ولایت عامه ای رو برای فقها قائل شدن. یعنی فرمودن ولایتی که برای امام عصر ثابت است رو می تونیم به فقیه بدیم. بعد از ایشون اولین کسی که بصورت جدی این بحث رو مطرح و دنبال کرد حضرت امام بود. اول توی کتاب «کشف الاسرار»، بعد «ولایت فقیه،حکومت اسلامی» [همون سیزده جلسه درسی که توی نجف گفتن] و بعد هم کتاب «البیع» جلد دوم [در قسمتی که مربوط به زکات میشه اگه اشتباه نکنم] البته اینها در طول زمان بود. یعنی تطور و تحول داشت. بعدش هم که انقلاب شد و حکومت اسلامی بر اساسِ همین نظریه تشکیل شد و بعد از تصویب قانون اساسیِ اول، قید «مطلقه» به اختیارات ولی فقیه اضافه شد[که البته هم اون زمان مخالفانی داشت - از جمله رئیس جمهور وقت. جناب آقای خامنه ای- و هم امروز داره] پس مبنای نظریه ولایت فقیه که در طول زمان شکل گرفت و کامل شد، اختیارات وشئون فقهای جامعه الشرایط هست. با استدلال به همون احادیثی که یک بخشی ش در مقام اولِ «عوائدالایام» اومده و امام و دیگران در آثارشون به اونها استدلال کردن. اینکه بگیم «ولایت فقیه در طول ولایت معصوم قرار داره» نمی دونم تا چه اندازه درسته. ولی حتی اگه درست هم باشه نمی تونه در یک شخص، منحصر بشه. اون چیزی که مبنای نظریه ولایت فقیه قرار گرفته، اختیارات و شئون فقهاست: افتاء، قضاء، اقامه حدود، حفظ اموال یتیمان، حفظ اموال مجانین و سفهاء، حفظ اموال غایب، ولایت نکاح، اجاره ایتام و سفهاء+ استیفاء ابدانهم، تصرف در اموال امام(خمس) و ..چیزهایی که برای همه فقهای جامعه الشرایط ثابته. نه یک نفر فقیه که به هر دلیلی در راس حکومت قرار گرفته.
پ.ن: در ضمن یک شرط خیلی مهم بود که بعدها حذف شد. شرطی که من فکر می کنم نباید حذف می شد چون دموکراسی و مردم سالاری رو در خودش داشت. راه رو برای خیلی از سوالات می بست. و اون«مرجعیت» هستش. مرجعیتِ بالافعل. لااقل می تونست یه جورایی اون «مطلقه» رو توجیه کنه.

پاسخ:
پاسخ: در دو کامنت بعدی پاسخی نوشته‌ام.
۱۳ خرداد ۹۲ ، ۱۷:۰۱ م.شریفی --> فاحا (1)
ـ موافق این نوع گفت‌وگو هستم.
ـ قسمت اول صحبت‌تان (که این بحث از چه زمانی میان فقها جدی‌تر شده و قدمت‌شان تا چه اندازه‌است) دو تا مطلب هست. یکی این‌که در چند عنوان و باب مثل «باب جهاد» و «باب امر به معروف» و برخی ابواب مثل حدود و .... بحث‌های پراکنده‌ای از قدیم میان فقها می‌شده که ارتباط‌های فقهی و اجتهادی زیادی با بحث‌های اختیارات ولی فقیه و ... داشته است.
یکی دیگر این‌که با وجود سلطه شاهان و عدم احساس نیاز به نوعی تشکیل حکومت و ... طبیعی است که باب بحث مستقل این‌چنینی باز نشده باشد و امثال این موضوع، می‌توان موضوعات تازه‌تر دیگری در بحث فقهی یافت که با ارجاع به منابع فقهی قابل نتیجه‌گیری هستند و اصلا خاصیت فقه شیعی و پویایی‌اش همین است و این تازه‌بودن بحث (بر فرض اینکه ثابت شود بحث ولایت فقیه این‌چنین بوده است) دلیلی بر بی‌مایه و دم‌دستی بودنش نیست.

ـ تعداد فقهایی که از اختیارات ولی فقیه بحث کردند بیشتر از چیزی هست که شما می‌فرمایید. حتی با دقت در کلمات مرحوم خوئی که (ولایت فقیه رو به همون شکل افتاء و قضا و امور حسبیه قائل بود) در باب جهاد، بر اساس عمومات و اطلاقات جهاد ابتدایی در عصر غیبت رو هم جائز می‌دونستند. (یعنی تا این اندازه اقوال تنوع دارند)
پس باید فحص بیشتری بین کلمات فقها کرد و از جای‌جای بحث‌های فقهی‌شون در ابواب مختلف (که شاید ارتباط مستقیم با عنوان ولایت فقیه نداره) نظرات فقهی مرتبط رو استخراج کرد.
۱۳ خرداد ۹۲ ، ۱۷:۰۲ م.شریفی --> فاحا (2)
ـ درباره‌ی این‌که ولایت در عصر غیبت به فقهای جامع‌الشرائط بر می‌گرده نه خصوص یک فرد، تا حدودی با شما هم‌نظرم. یعنی اون‌طور که من هم بررسی‌هایی کردم، عنوان بحث‌های فقهی ولایت فقیه (عموم فقهای دارای شرائط) هست نه یک نفر مطابق با قانون اساسی. (البته من ادعا ندارم جست‌وجوم کامل بوده)
اما از یه راهی به ذهنم می‌رسه که می‌تونیم به نتیجه برسیم. مثل خیلی از احکام که متقوم به منصب هستند، و یا از باب مقدمه‌ی واجب، (که قاطبه‌ای از فقها علاوه بر وجوب عقلی‌ش قائل به وجوب شرعیش هم هستند) جهت جلوگیری از تعطیلی احکام مورد نظر شارع (مثل نهی از منکر و جهاد و ...) می‌شه گفت که نوعی از انتصاب یک فقیه جامع‌الشرائط (مثل شرائطی که توی قانون اساسی فعلی ایران قید شده) نیازه که بتونه زمینه‌ساز اداره‌ی امور مسلمین و اجرای احکام بشه.
و جدای از بحث شرعی، از باب عقلی خیلی راحت می‌شه به نتیجه رسید که بالاخره باید از میون فقها یکی بشه مدیر اصلی. کما این‌که (حتی در زمان‌هایی که حکومت به دست شاهان بوده) یکی از مراجع به عنوان شیخ الفقها به مردم معرفی می‌شد. (مثل میرازی شیرازی، شیخ انصاری، مرحوم نائینی)
پس با این نگاه، متن قانون اساسی ایران درباره‌ی ولایت فقیه چندان بی‌مبنا هم نیست. (شاید)

ـ به این امید که بی‌جدل و هوای نفس نوشته باشم.
:) من هم از کشدار شدنِ این بحث حسِ بدی ندارم. آخرین باری که از این بحث های کشدارِ کامنتی می کردم چهارسالِ پیش بود. :)
1-نمی دانم چه شد که شما فکر کردید منظور بنده این بوده که ولایت فقیه یک بحث بی مایه و دم دستی است(!) من نقطه شروع و نقطه اوج این بحث رو در فقه عرض کردم چون صحبت از مبانی بود. وگرنه خب مسلم است که مابقی فقها هم درباره این موضوع بحث ها کرده اند و اختلاف نظرها داشته اند و دارند. مبنایش حول و حوش همین مسائل بوده. (البته نه اینکه خیال کنید من نشسته ام تمام کتابهایی که تمام فقها درباره تمام ابعادِ فقهیِ ولایت فقیه نوشته اند را خوانده ام ها :)
2- پاراگراف اول کامنت دوم:خوشحالم که تا حدودی با من موافقید چون همه ی بحث من روی همین نکته بود. اصلا همان مقدمه ها را هم گفتم که تهش همین را بگویم. اینکه خصوص یک فرد نیست و برمی گردد به همه فقهای جامع الشرایط.
3- پاراگراف دومِ کامنت دوم: جز این، راه های دیگه ای هم می تونه باشه. به شکل های دیگه. [که به دلیل مسائل امنیتی از ذکر آنها معذورم :)]و این که الان داره توی نظام جمهوری اسلامی پیاده میشه هم چیز خوبیه. [البته با نادیده گرفتن دورِ خبرگان و شورای نگهبان] اینکه فقهایِ خبرگان رهبری (که در واقع انتخاب مردم هستند) بیایند و آن فقیهی که باید در راس امور قرار داشته باشد را انتخاب کنند و تحت نظر داشته باشند و ... این هم خوب است ولی می تواند تغییر کند. اصلاح شود.
4-پاراگراف سومِ کامنت دوم: بله. بالاخره باید یکی از فقها در راس امور قرار بگیره ولی خب باید در نظر داشته باشیم که مبنایِ در راس قرار گرفتنِ ایشان، حجیتِ تامِ ایشان بر مردم نیست. عبارت ساده اش این است که به نظرم - با نظر به مقدماتی که هردوتامان قبولش کردیم- نباید با فقیهی که در راس حکومت قرار گرفته معامله معصوم را کرد. ایشان هم ممکن است خطا کنند. باید خطا پذیر باشند. هم ایشان و هم دوستان و دوستداران ایشان. [ادامه دارد]
5- و آن جمله ی آخرتان فکر می کنم برداشتِ شخصی خودتان بوده.. من نگفتم ولایت فقیه در متنِ قانونِ اساسی بی مبناست. همه عرضِ من این بود که چه به لحاظِ فقهی و چه عقلی، مبنایِ ولایتِ فقیه نمی تواند دلالت داشته باشد بر معصومیتِ فقیهی که در راس قرار گرفته. (اینکه روی کلمه معصومیت تاکید می کنم بخاطر این است که به نظرِ بسیاری از دوستان که قائل به ولایت مطلقه فقیه هستند، شخصِ ولی فقیهِ کنونی معصوم از خطا و اشتباه است. این را بارها شنیده ام و خودشان هم تاکید کرده اند. استدلالشان هم این است که معصومیت ایشان اکتسابی است!!!)
پ.ن: بنده نه با قانون اساسی، نه با ولایت فقیه و نه با ولی فقیه فعلی هیچ گونه خصومتی ندارم. اینها را پیروِ بحثِ خردورزی و ولایتمداری مطرح کردیم. فکر می کنم حالا روشن شده باشد که چرا نمی توانم حرفی را که پشتِ این پستِ شماست، بپذیرم.
و در آخر: خوبی این بحثهای کامنتی همین است که معمولا جدلی نیستند. چون آدم احساساتی نمی شود. :)
۱۴ خرداد ۹۲ ، ۰۷:۱۸ م.شریفی -- فاحا (3)
سلام مجدد
1ـ و خاصیت دیگر این بحث‌ها این است که آدم یک‌دور باورهایش را می‌گذارد روی میز، به مدد حرف‌هایی که با آن مواجه می‌شود، بررسی می‌کند. اگر باورش اشتباهی داشته باشد، آن‌را ترمیم و اصلاح می‌کند و اگر به نتیجه برسد که اشکالی مواجهش نیست، با طیب خاطر و اطمینان بیشتر به آن ایمان پیدا می‌کند. که هر دو صورتش پسندیده و مبارک است.

2ـ از موارد توافقی که بگذریم، نکته‌ی نهایی صحبت "استدلال برخی به معصوم بودن ولی‌فقیه (ولو از نوع اکتسابی) است"
بنده نیز چون شما به جِد معتقدم قرار نیست هر آن‌چه ولی‌فقیه می‌گوید را از آن‌حیث که ایشان معصوم است بپذیریم.
بنده مجدد به نوشته‌های این دو پست در باب "خردورزی ولایت‌مدارانه" نگاه انداختم تا ببینم آیا در جایی سهو قلمی صورت گرفته است که دلیل متابعت از ولی‌فقیه را "عصمت" ایشان دانسته باشد، به زعم خودم چیزی یافت نکردم. (اگر شما از مطلب خاصی چنین برداشتی کرده‌اید تذکر بدهید)
۱۴ خرداد ۹۲ ، ۰۷:۲۰ م.شریفی -- فاحا (4)
پس حرف چیست؟
حرف این است که اگر فقیه بودن شخصی احراز شد، شرائطی مثل تدبیر و سلامت فکر و آشنا به حکومت‌داری و ... (که شما و بنده نیز بدان اشاره کردیم و گفتیم عقلا و شرعا و عرفا باید در آن یک نفر فقیهی که در راس قرار می‌گیرد وجود داشته باشد)، حال تا زمانی که "فسق آشکاری" از او ندیده‌ایم (که حالا تشخیص این را در نظام فعلی گذاشته‌اند گردن خبرگان) تبعیت از او لازم و مصلحت است و این تبعیت بر اساس همان مقدمات مذکور در طول همان ولایت شرعی قرار می‌گیرد.
اما آیا دلیلش معصوم بودن فقیه است؟ به‌نظر من هیچ ارتباطی ندارد. عدم اشتهار به فسق آشکار (که یکی از شرائط ولی فقیه برای تبعیت کردن از اوست) با اینکه قائل شویم ولی‌فقیه همانند معصومین، (اکتسابا یا اعطائا) عصمت دارد دو تا حرف کاملا از هم جداست.
نتیجه این حرف چه می‌شود؟
بنده تا زمانی که ولی فقیه کنونی به فسق آشکاری دست نزده است، بنا بر طائفه‌ای از مقدمات عقلی و نقلی، در عصر غیبت ایشان را (لااقل در امور اجتماعی) نازل منزله‌ و جانشین امام معصوم دانسته و وظیفه‌ی دینی خود می‌دانم که به آن‌چه می‌گوید و ارشاد می‌کند اعتماد کنم. اطمینان کنم و در مقام عمل (که می‌بینم مصر است به یک نوع جهت‌گیری خاص) ـ نه از باب این‌که قائل بشوم ایشان معصوم هستند، بلکه _ از باب لزوم تبعیت از ولی‌فقیه (هرچند نظر خود را موافق با نظر او می‌دانم) خواسته‌ی ایشان را محقق کنم.
و البته در صورت به خطا رفتن (چنان‌چه در باب فتوای مجتهد این چنین است) معذر خواهم بود. چرا که به وظیفه‌ی عملی خود مطابق خواست ولی‌جامع‌الشرائط فقیه عمل کرده‌ام.
۱۴ خرداد ۹۲ ، ۰۷:۳۱ م.شریفی -- فاحا (5)
ـ درباره‌ی شکل حکومت‌داری و این‌که می‌تواند تغییر کند و اصلا جور دیگری ولی‌فقیه حاکمیت کند کاملا حق با شماست. این‌ فرم و شکل، قالبی‌است که در زمانی طبق رای و نظر عده‌ای از اندیشمندان و عقلا این قالب برای تحقق اهداف عالی حکومت مفید تشخیص داده شده و این شیوه اتخاذ شده. و ممکن است در زمان دیگری تشخیص داده شود که نوع دیگری از حکومت‌داری ولی‌فقیه در عصر غیبت مناسب‌تر باشد و شیوه تغییر کند.
در جایی از استاد مصباح (اگر اشتباه نکنم در کتاب حقوق و سیاست در قرآن) هم می‌خواندم که به همین قضیه اشاره می‌کنند و می‌گویند آن چیزی که اصل و مهم است ولایت فقیه است و این مسائل دیگر فروع قضیه است و ...
سلام بزرگوار
میزگرد اخلاقی 5 با موضوع "قابل توجه رای باطلی ها"منتظر نظر ارزشمند شما بزرگوار است .هرچه زودتر حضور بهم برسانید.با تشکر مدیر اجماع قلمها
خب خیلی ممنون. مسائل مطرح شد. بحث خوبی بود. خوب بودنش بخاطر همان موارد توافقی ست که شما ازشان می گذرید و ما دلمان را به همان ها خوش کرده ایم. حرفمان هم روی مباحثی ست که در نوع نگاهِ ما به حکومتِ دینی و بحثِ ولایتمداری گره خورده. و به دلیلِ فاصله ای که بین این دو نوع نگاه وجود داره، گره های بحث از هم باز شدنی نیستند.
در هرحال از شکیبایی تون ممنونم.
موفق باشید.


پاسخ:
پاسخ: من هم ممنونم. فقط نمی‌دونم چرا این‌قدر ناامیدانه به "گره" و "بازنشدنی" تعبیر کردید.
کاسه ی داغ تر از آش که میگن ،قضیه ی این مطهریه ها...!

بنده خدا داشته فرافکنی میکرده،نه خودشو تایید نکردن،دق و دلیشو اینجوری خالی کرده...

پاسخ:
پاسخ: کاسه‌ی داغ‌تر از آش رو موافقم.
به نظر من مهم ترین شاخص، "تقوا" است. اگر تقوا باشد، "عقلانیت" هم هست، "معنویت" هم هست، "عدالت" هم هست. اما اگر رئیس جمهور، "اهل تقوا" نباشد، اگر همه اینها را هم داشته باشد، باز هم به مقصد نمی رسد. حتی اگر ولایتمدار هم باشد. کم نبودند ولایتمدارانی که در دوره ای دیگر، "ضد ولایت" شدند.

ما هر چه می کشیم از "بی تقوا"یی مدیران جمهوری اسلامی است. بیخود نیست که در مصحف ش می فرماید عاقبت از آن ِ متقین است. "والعاقبه للمتقین". اگر رئیس جمهورف اهل تقوا نباشد به مقصد نمی رسد.

پاسخ:
پاسخ: کجایی شما محمدآقا؟
همه در به‌در دنبال شمان!
عرصه رو خالی کردی رفتی‌ها!!

شناخت متقی‌ کار سختیه اما اگه شناخته بشه، ضامن خوبی همراهشه!
حرفت درست محمد ،اما جان ِ مادر از کجا متوجه بشیم کی اهل تقواست ؟!!!

پاسخ:
پاسخ: اینم محمد آقا خانم معلم!
بالاخره چشم‌مون به جمالش روشن شد!
سلام بر مهدی و خانم معلم عزیز
راستش سعید جلیلی اومد وسط میدون، ما دیدیم که دیگه تکلیف از دوش ما برداشته شد. از همین جا اعلام می کنم همه دوستداران من به سعید جلیلی رای بدهند. هرچند می دانم که فاصله ایشان تا رسیدن به من زیاد است.

دیگر اینکه مگه شناخت "ولایتمدار" کار آسونی یه؟! تا همین قبل از مناظره سوم، تصور من در مورد ولایتمداری برخی افراد، فراتر از این بود. تازه معلوم هم نیست کسانی که در "ظاهر" (یعنی هم در حرف و هم در عمل) پایبند به "ولایت" هستند در "باطن" هم اینگونه باشند.

ولایتمداری رو از روی "شاخص"هاش می شناسند و کذا "متقی" رو هم. اصل برای ما "تقوا" است. ولایتمداری هم از دل "تقوا" در می یاد. اگر متقی نباشی، بی تردید ولایتمدار هم نیستی. برای همین است که در قرآن، هی دائما از تقوا سخن گفته می شه. در حدیث هم. تقوا هم البته شاخص هایی داره که می شه از روی اونها متقی رو شناخت.

پاسخ:
پاسخ: حیف شد.
اما چاره‌ای نیست. در نبود اصلح باید با صالح ساخت دیگه!
۱۹ خرداد ۹۲ ، ۰۸:۱۶ سرباز شهاب
یه سوال دارم
من تا حد زیادی آقای شهاب مرادی رو توی مسائل فرهنگی قبول دارم.
ولی این موضع گیری سیاسی شون یه کم معادلاتم رو به هم ریخته. یعنی نمی دونم قابل اعتماد هست یا نه؟

پاسخ:
پاسخ: موضع‌گیری سیاسی ایشون رو دنبال نکردم و چیزی نشنیدم درباره‌ش.
ولی بعید می‌دونم حتی خود ایشون هم انتظار داشته باشه از طرف‌دارهاشون که به چشم یه تحلیل‌گر و خبره سیاسی ببیننش.
اگر میخواهید یک رای پاک و بی شائبه ، خالصا لله!!، بدهید....بیایید تصمیم بگیرید.

عرضم درباره انتخابات شواری اسلامی شهر تهران است.

کسی که در بعضی از لیست ها قرار نگرفت چون گفتند حرف گوش کن نیست و مستقل است و از همه زشت تر این که حق هملیستی را نتوانست جور کند. $$؟!

پاسخ:
پاسخ: بنده ساکن قم هستم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی