تن‌ها

بسم‌الله| هنوز به ماه نرسیده بود روزهای با هم بودنمان. ایستادم کنارت. گفتم «چرا تن‌ها؟». آستین‌هایم را زدم بالا و دست‌هایم را گذاشتم روی‌ ظرف‌های نشسته. یاد بچه‌گی‌هایمان افتادی. گفتی «آن‌روز توی حیاط خانه‌تان خیلی تلاش کردی حباب درست کردن را یادم بدهی. یادت هست؟» گفتم « یادم هست دوست داشتم برسانمشان به ماه». با انگشت‌های کفی‌ات حلقه‌ای درست کردی و نفس کشیدی تویش. حباب رنگی با نفس‌هایت بزرگ شد و رفت بالا. نشست کنار قرآن روی طاقچه.
هنوز به ماه نرسیده بود روزهای با هم بودنمان که حباب تو رسید به آسمان. به ماه.

79 | کلید اقتدار!

دوشنبه, ۸ مهر ۱۳۹۲، ۰۷:۰۵ ب.ظ
«... آن (بدبخت‌)ها به‌خاطر تحریم‌ها (مجبور شده‌اند و) نشسته‌اند پای مذاکره ... »(1)
جوان، رادیوی جیبی‌اش را خاموش می‌کند
و سنگی را که صبح برای جنگ عصر کنار گذاشته بود، از شیشه‌ی شکسته‌ی خانه‌شان پرت می‌کند بیرون
و توی دفترخاطره‌های مبارزه می‌نویسد:
«ما که از ایرانی‌ها قوی‌تر نیستیم...»
جمله‌اش را خط‌خطی می‌کند و چندخط آن‌طرف‌تر:
«راهی نیست جز تسلیم...تمام»


(1) اوباما خطاب به نتانیاهو ـ دو روز بعد از ماجرای تلفن مخملی



فردا روز دحو‌الارض است.
اگر قسمت‌تان شد و روزه‌دار شدید
برای همه، و سلامتی انقلاب امام خمینی
دعا کنید.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۷/۰۸
مهدی شریفی

نظرات  (۶۰)

مدتها بود چشم مان ب این صفحه بود برای ظهور یک پست جدید...
شکرخدا ک بیشتر از این طول نکشید انتظار..

خیلی خوب بود
التماس دعا.

پاسخ:
پاسخ: عذرمان را بپذیرید.
ولی بی‌شک شان انتظارتان از این صفحه‌ی سیاه بالاتر است.
ممنون. محتاج دعاییم
سلام
هنوزم پشیمون نیستم از رایی که دادم
ولی اون زمان که دنبال انتخاب اصلح بودیم,باید این روزا رو میدیدم...
نه؟!
که تهش نرسیم به بغض تو این پست...
به بغضی که باید تو گلو خفه بشه...


گوش به فرمان امر رهبریم....
یا حق

پاسخ:
پاسخ: سلام
این‌روزها،‌ هر جا صحبت از این تلفن می‌شه، مثل همه‌ی اون‌ها که روشن‌فکرند و آمریکا پرست از خاصیت‌های مذاکره حرف می‌زنم واین‌که «واقعا شاید مصلحتی این وسط بوده» و «نباید تجمع راه انداخت و دمپایی پرت کرد به کسی و ...» و «نباید جلوتر از رهبرمان حکم صادر کنیم برای کسی...»
اما بعضی‌ وقت‌ها روشنایی خورشید حتی با عینک دودی هم از چشم آدم دور نمی‌ماند.
چه می‌شود کرد...

گل‌ریزونو هستم! اون‌وقت فک کنم بتونم لپ‌تاپ و دوربین 12میلیونی رو هم بخرم!
.
فندق رو هم به عنوان یه نشونه از پرچکوه می‌خواستم بدم به عنوان کارت دعوت. هرکسی توفیق نداره بره اون‌جا.

ضمنن، فیس‌بوک حرام، مسنجر که حرام نیست. جی‌تاک که حرام نیست! بیا اون‌جا حرف بزنیم لااقل! می‌دونی من چن‌وقته می‌خوام ببینم‌ت دوسه‌تا پیش‌نهاد برای آکادمی‌ت بدم؟
:|
بدون شک...! درفضای مجازی،منظور نظرم بود...:)

پاسخ:
پاسخ: خدا خیر و اجرتان دهد

۰۸ مهر ۹۲ ، ۲۱:۳۴ سربازشهاب
سلام
چه عجب!
مشهدم اگه رفتم حرم حتما دعا می کنم.

پاسخ:
پاسخ: سلام
اگه می‌گفتی مشهد نیستی تعجب می‌کردم. بهترین هدیه ست برای ما. ممنون
خدانکنه که رنگ ناامیدی بگیره مقاومتشون.....
.....
اللهم عجل لولیک الفرج

پاسخ:
پاسخ: خدا کنه تلفن دست بگیرها اون‌قدر به جوانب این قصه اندیشیده باشند که سبب و باعث نا امیدی هیچ مقاومتی نشند
۰۹ مهر ۹۲ ، ۰۱:۵۹ ح‌س‌ی‌ن
سلام.
فکر نمی‌کنم ی مکالمه این رو به ارمغان بیاره!
اگر قرار بود حرف نزدن جزو اصول باشه، سر جریان عراق و 1+5 و نامه‌نگاری‌ها توی دولت‌های قبلی و فعلی این اتفاق می‌افتاد.
و البته مکالمه دو رئیس جمهور بسیار بزرگتره ولی به نظرم نه در این حد که خط بطلان بکشه روی هرچی مقاومته!

پاسخ:
پاسخ: سلام
ولی واقعا احتمالش منتفی نیست حسین. چون این واحد مرکزی خبر ما نیست که داره فقط اخبار این جریان رو پخش می‌کنه. رسانه‌های پر نفوذ اوناست که رنگ واقعیت رو به راحتی عوض می‌کنه و از کوه، کاه می‌سازه.
ای‌کاش واقعا اونا احمق باشن و از این فرصت رسانه‌ای‌شون سوء استفاده نکنند و محض گل روی رئیس‌جمهور معتدل (!!) ما، با اعتدال رفتار کنند و اخبار رو پوشش بدن!!
۰۹ مهر ۹۲ ، ۰۶:۲۳ زهره سعادتمند
ما امیدواریم همچنان..
داغشو میذاریم به دل اونایی که میخوان ما رو ناامید ببینم!

پاسخ:
پاسخ: ماشالله حزب‌الله!
۰۹ مهر ۹۲ ، ۰۸:۳۸ ح‌س‌ی‌ن
آخه فضای رسانه ای از قبل هم بوده و مال الان نیست فقط.
بله که سوء استفاده میکنند. دیشبم که ماشالا گفتن گزینه نظامی روی میزشون هست.
به هر جهت برای بنده به عنوان یک عادم عامی یکم سخته بخوام بگم ی مکالمه + تبلیغاتش خط بطلان بکشه روی مقاومت مردم منطقه.
حداقل الان برام مشکله قبول کردنش.

...
آقام که حرف نمیزنه که...
ر.ک حرفایی که زدیم سر کلاس
اولش ض بود!
میخوای تا از استاد بپرسیم؟ جدی.
روم میشه بپرسم.

پاسخ:
پاسخ: داشتم منم بهش فکر می‌کردم. خوبه. موافقم
۰۹ مهر ۹۲ ، ۱۱:۰۰ خانم معلم
سلام

شکر . بالاخره کارگاه و کار و زندگی مجال آ. پ کردن یه پست رو بهتون داد ... گرچه ما طعم تلخ و بدمزه ی قبول قطعنامه رو چشیدیم با قبول حضرت امام ، اما امام در مورد " صلح شرافتمندانه " هم صحبت کردند . گفتگو بد نیست ، زیر بار هر گفتگویی رفتن خیلی ناجوره .
شکر رهبر فرزانه ای داریم که مصالح مملکت و جهان اسلام مد نظرشون هست و درست تصمیم گیری میکنند از ایشون جلو نمی افتیم و فقط نگاهمون به دهان مبارک ایشونه تا امر کنند و انجام دهیم ...

اما مطلبت واقعا ته قلب آدمو خالی میکنه ...خدا اون روز رو نیاره ...

پاسخ:
پاسخ: سلام. من هم با این‌که نباید مثل خیلی‌وقت‌ها اشتباه نکرد و جلوتر از رهبری حرکت نکرد، موافقم. خیلی هم موافقم و برای همین اصلا درک نمی‌کنم کسایی رو که به اعتراض رفتن فرودگاه و ....
اما این مطلب و نگاه (دل‌سرد شدن مقاومت) دقیقا همون مصلحتیه که حضرت آقا برای ترک مذاکره با آمریکا بارها به مسئولین تذکر دادند.
این‌جور که شواهد و ظاهر قضیه نشون میده، آمریکا همون آمریکاییه که رهبرمون مخالف مذاکره باهاش بودند و حالا ... خدا کنه که اون‌روز که ایشون پیش‌بینی می‌کرد نیاد...
یعنی نفسم تو سینه حبس شد با خوندن این پست...وا مصیبتا !

پاسخ:
پاسخ: کاش فقط قصه بماند
۰۹ مهر ۹۲ ، ۱۶:۲۱ پابرهنه.ر.م
سلام و نور

راستش با خوند این پست و اخبار امروز... تقریبا حسی شبیه "مانا"داشتم.
آنقدر که ذره ای از ناهار وصبحانه ی نخورده ام را در قالب شام نفهمیدم!...ما خانم سعادت مند حرف اول و آخری را زدند که وسط ندارد!

ا

پاسخ:
پاسخ: بشنوند آمریکاپرست‌هایی که به خاطر این 15 دقیقه مکالمه انگار دنیا را به نام‌شان زده‌بودند!
الان واقعن جا داره که همگی یکصدا با هم ندا سر بدیم:
روحانی مچکریم! :|

پاسخ:
پاسخ: آن‌قدر هستند که نوبت به ما نرسد!
آرام نوشتی اما محکم شکست..
در حد یک پست وبلاگی هم خالی کردن این طوری ِ دل، دین اخروی دارد..!
غیر از این است؟

پاسخ:
پاسخ: ما بارمان به خاطر کوتاهی هایمان در دفاع از دین و انقلاب حسابی سنگین هست... آب که از سر گذشت ...
خدایا
میشه این بار مردم به دین حاکمانشون نباشن?

پاسخ:
پاسخ: یا
می شه ما به خاطر گرونی دنیا ارزون پا پس نکشیم...؟
جدای از شوخی های پیامکی و اینترنتی من الان واقعا برام سوال شده ک زین پس با شرایط موجود تو مراسمای بیت یا راهپیمایی یا نمازجمعه و اینا دیگه نباید بگیم مرگ بر آمریکا ؟ :)

پاسخ:
پاسخ: لااقل بعد از صحبتای آخر محورشرارت درمی‌یابیم که هیچ‌چیزی نسبت به گذشته تغییر نکرده. تنها اتفاقی که افتاد این بود که یه عده خوش‌بین و ظاهربین فکر کردن با این رابطه قراره همه چیز درست بشه که این توهمات دو روز بیشتر دووم نیاورد!
کلمه های داخل پرانتز ویرایش خودتون هست دیگه درسته؟

پاسخ:
پاسخ: کلمه‌هایی هستند که توی ظاهر جمله‌ی گوینده نیست اما توی سرتاپای منظورش هست! منظوری که نمی‌شود نادیده‌اش گرفت...
چه اشک آور ...
چه سوزناک ...
چه داغون کن ...
چه ...
۱۱ مهر ۹۲ ، ۱۴:۵۵ علی غبیشاوی
زاویهٔ ورودت را به بحث می‌ستایم و همین‌جا برای نمی‌دانم چندمین بار اعلام می‌کنم در انتخابات به حسن روحانی رأی ندادم و به‌عنوان یک شهروند معمولی این کشور نظر و جمع‌بندی خاصی دربارهٔ آن سفر و تلفن ندارم. فقط یک نکته؛ فکر می‌کنم تمسک به «ما که از ایرانی‌ها قوی‌تر نیستیم که بعد از سی و چند سال بالأخره ...» برای اشتباه بودن آن تلفن، تا آن‌جایی که مطالعات من از نوشته‌های معتبرترین و اسمی‌ترین روزنامه‌نگاران عرب منطقه اجازه داده استدلال دقیقی نیست. اتفاقا برعکس (به‌عنوان نمونه سایت عبدالباری عطوان، سردبیر سابق القدس العربی) را ببین که در چند نوشته اخیرش اتفاقا گفته‌های آقای روحانی و آن تلفن را نه نشانه‌ای از مثلا سازش و سست شدن ایران که موضعی از سر اقتدار و قدرت ارزیابی کرده است. همین امروز پنج‌شنبه یازدهم مهر مقالهٔ محنا الحبیل (از کینه‌ورزترین روزنامه‌نگاران مخالف ایران) را همین سایت معلوم‌الحال (!) الجزیره ببین که به‌رغم همهٔ تمام نیش‌هایش به ایران، نتوانسته از این حقیقت بگذرد که موضع آقای روحانی از سر قدرت بوده است.

پاسخ:
پاسخ: سلام علی (و خوش آمدگویی پشتش را خودت بخوان)
راستش آن جمله را استدلال نخوانی بهتر است. بیشتر یک موقعیت داستانی ببینش که ممکن است برای دل اهالی مبارزه و آزادی خاهان پیش بیاید. و البته ـ به گمان ناقص من ـ احتمالا فاصله زیادی هست بین دل این اهالی با قلم روزنامه نگاران و نگاه تحلیلگران.
چیزی که بیشتر من را می آزارد، ندیدن همه ابعاد این اتفاق است. فرقی نمی کند از کدام طرف ماجرا!
اخباری هم که من در این چند وقت از رسانه‌های عربی دیدم مؤید کامنت جناب غبیشاوی بوده و اقدام رئیس‌جمهور رو مقتدرانه و در مواردی تحقیرکننده اوباما دونستن. حالا شما در ذهن خودتون چنین داستانکی رو ساختید قابل تحسینه ولی نگاهی به رسانه‌های جامعه هدف‌تون (کشورهای مقاومت) بندازید بد نیست.
http://www.arabnews.com/news/465762

پاسخ:
پاسخ: حرف ایشون و به تبع حرف جناب خودت درست. اما یک حرفی هم من دارم درباره اینها. اونم فاصله بین تحلیل تحلیلگر و دل و دماغ مبارزه!
نمیدونم بین فضای تحلیلی و باور احساسی ایدئولوژیکی مبارزین مقاومت ـ مخصوص توی جوامع شرقی و کشورهای خاورمیانه ـ چقدر رابطه مستقیم وجود داره
۱۱ مهر ۹۲ ، ۱۷:۱۳ مَـ ه جَـبـیـטּ
چ عجب ... ما اینجا پست هم دیدیم :)

+ با نظر وافی موافقم .. ساده نوشتید اما محکم بود ..

طیب الله .

پاسخ:
پاسخ: سعادت‌مند باشید ان‌شالله. التماس دعا
پیامبر را به مکه راه ندادند
پیامبر گفت صلح میکنیم
گفتند بنویس
نوشت بسم الله الرحمن الرحیم
گفتند بدون بسم الله
قبول کرد
نوشت از محمد رسول خدا
گفتند ما تو را رسول قبول نداریم
پذیرفت
نوشتند جنگی نمیکنیم ولی شما را هم جز سالی سه روز به مکه راه نخواهیم داد
پیامبر قبول کرد
خواستند وارد شوند
گفتند امسال نه، از سال دیگر راه تان میدهیم
اصحاب از این همه تحقیر به ستوه آمدند
پیامبر قبول کرد
گفتند یک شرط دیگر اضافه کنید
اصحاب گفتند بس است دیگر
پیامبر گفت بگویید
گفتند اگر اهل مکه مسلمان شدند و فرار کردند به ما برشان گردانید
اصحاب گفتند حاشا و کذا
باز هم پیامبر قبول کرد و کاروان را به مدینه برگرداند
در راه تازه مسلمانی از مکه گریخت و به پیامبر پناه آورد
قریش خواستار تحویل آنها شدند
و پیامبر علی رغم تمام سرزنش های اصحاب آنها را بازگرداند.

سوال من از شما این است که خط مقاومت مسلمانان و برده‌هایی که با امید اسلام آورده و به آغوش پیامبر پناه میاورند در اینجا چه می‌شود؟ آیا این کار پیامبر دل و دماغ مبارزه را از آنان نمی‌ستاند؟ البته پیامبر پاسخ این سؤال‌ها را داده است. که فکر می‌کنم بخشی از پاسخ شما هم باشد که می‌توانید آن را در المیزان علامه طباطبایی ذیل آیات شریفه بخوانید.

پاسخ:
پاسخ: سلام
چون این رسم خیلی عادی شده که ما (همه مون) برای اثبات حرف مون به تاریخ به صورت مقطعی و بخشی نگاه می کنیم، الان به این نوع استفاده ت از ماجرای تاریخی صلح حدیبیه اعتراضی نمی کنم و سعی می کنم به کمک بخش های دیگه ی تاریخ (در حد فهم خودم) که مرتبط به صلح حدیبیه است و بحث هایی پیرامون همین ماجرای صلح حدیبیه که وجود داره اشاراتی کنم. توی کامنت هایی که انشالله می ذارم
(به دوست خوبم م.اب)
به قول استاد ما، زمان امام هم که آقای هاشمی برای صدام نامه نوشت، نگرانی های مردم بسیار بود...

پاسخ:
پاسخ:
قول استاد گرام شما محترم. اما نمیشود این برداشت را از آن کرد که «همیشه نگرانی ها بی دلیل است». درسته؟
کامنت م.ا.ب رو دوست داشتم :)

ما به آقا نگاه میکنیم، فعلا که نگاه و نظرشون مثبت بوده. آقای روحانی هم که با خودشون پرچم سفید نبرده بودند و اظهار تسلیم و بندگی نکردند!

پاسخ:
پاسخ: قطعا نگاه ما باید به حضرت آقا باشه (اگه واقعا در عمل ولایتمداریم) و از ایشون جلو نزنیم. برای همین کفش پرت کردن رو محکوم می کنیم. اما یک وقت نکند تند برویم و جلوتر از حضرت آقا نظر «مثبت» ایشون رو درباره این قضیه «استخراج» کنیم!
آقای روحانی بدون شک این کار را نکردند (که اگر کرده بودند اوضاع خیلی فرق داشت با الان) اما شخصا با چشم بستن به همان اندازه مخالفم که با کاسه داغ تر از آش شدن...
سلام
هوالعشق عزیز
حضرت آقا صحبتی کردن که بفهمیم نظرشون مثبت بوده یا نه؟!
سلام
صحبتی نکردند ولی همونطور که میدونید سیاست های خارجه تحت نظارت حضرت آقاست. فرقی هم نداره احمدی نژاد باشه یا روحانی، ظریف یا جلیلی، مشی اصلی رو خوده آقا میدن.مطمئنا و مسلما آقای روحانی بدون کسب اجازه از آقا پای میز مذاکره ننشستند
و اگه مخالف بودند یا ناراضی، نماینده ی خودشون رو برای استقبال از روحانی نمیفرستادند. با این وجود، یسری کاسه ی داغ تر از آش میشن و کفش پرت میکنن و ادعاشون هم میشه ولایی اند! اما یادشون رفته صحبت های آقا رو بعد از جریان قم، که فرمودند ما مخالف این برخورد ها هستیم و ...
من فکر میکنم آقا اجازه ی مذاکره با آمریکا رو دادند تا کسایی که فکر میکنند با این صحبت های دوستانه مشکلات حل میشه بفهمند آمریکا هنوز همون آمریکاست.باهمون قوت قبل! بلکم بیشتر!

پاسخ:
پاسخ: 1ـ من به نظرم قرار دادن «موضع حمایت از مذاکره» مقابل «موضع لنگ کفش پرت کنی» یه اشتباه بزرگ تحلیلیه. ماجرای لنگ کفش پرت کردن از اساس خارج از بحثه و کسی در اون شک نداره که جلوتر رفتن از مواضع رهبریه و ...
حتی من یه جورایی گاهی شک برم می داره (شوخی شوخی) که شاید همون عده ای که طرفدار پروپاقرص مذاکره با آمریکا هستند با پرت کردن حواس همه به زشتی «کفش پرت کردن» می خوان ناخوبی بحث «مذاکره» رو از بین ببرن.

2ـ یه سوال جدی: فکر نمی کنید همین که ما پیش از اظهارنظر آقا نظر مثبت ایشون رو پخش کنیم، یه جورایی هم قطار شدیم با روش اون «دمپایی پرت کن ها»؟ (جلوتر زدن از مواضع رهبری)
این استدلال هم که فرمودید خلاصه ش کنیم اینطور میشه: «چون (بنا بر اینه) که آقا سیاست های کلی نظام رو تعیین کنند، پس آقای روحانی یا احمدی نژاد هر کاری کنند یعنی آقا گفته» مثل اینکه: «این بشقابو مامان شکسته، چون قرار بوده مامان ظرف ها رو بشوره» حالا واقعا جای این سوال باقی نیست که شاید این وسط دختر خونه فضولی کرده و حین کار مامان زده یه بشقابو ترکونده؟
سلام
با اونایی که کفش پرت میکنن که کاری نداریم...

و این هم که حضرت آقا همیشه فرمودن من وظیفه ی خودم میدونم از تمام دولت ها دفاع کنم هم حتما حرفی روش نیست
بنابراین این خیلی طبیعیه که نمایندشون به استقبال برن
من تو این زمینه ها ترجیح میدم تا خودشون صحبتی نکردن از روی ایما و اشاره و اینکه این کارو کردن یا نکردن پس نظرشون فلان بوده،قضاوتی نکنم و از رو فکر خودم نظری ندم
در هر صورت گوش به فرمان ایشون هستیم
یا حق

پاسخ:
پاسخ: با شما موافق ترم بنده.
اون قضیه که فرمودید فکر کنم تا حدودی توی کامنت های بعدی بهش اشاره شده باشه.
از همه ی دولت ها حمایت میکنند اما هرجایی لازم بدونند تذکر میدن.نمونه ش هم زیاده
نظر دادن که حرام نیست!همیشه نباید مستقیم حرف زد، با عقل و منطق خودمون هم میشه به چیزایی رسید.
کاش بقیه هم مثل شما باشند! اگه به ایما و اشارات توجه ندارند، قبل از بیانات آقا، آیه یاس نخونند و اما و اگر و تهدید نکنند.

پاسخ:
پاسخ: اگه به سراغ ایما و اشارات حضرت آقا بریم (قبل از سفر آقای روحانی به آمریکا) به قدر 24 سال می بینیم که صحبت کردن از خباثت آمریکا، دست کش مخملی روی دست چدنی، ناامیدی ملت های مبارز و مظلوم بعد از مذاکره ایران با آمریکا و .... بگردید این صحبت های صریح بسیار بسیار فراتر رفته از ایما و اشاره.
پیش از این جریان هم عده ای خواستند با سوء استفاده از مفهوم نرمش قهرمانانه مذاکره با آمریکا رو از بیانات ایشون استخراج کنند که بطلانش وقتی روشن می شه که متن کامل اون جلسه رو گوش بدیم و صبحتهای مشابه سالیان پیش حضرت آقا از سیاست نرمش در دیپلماسی جمهوری اسلامی رو بررسی کنیم.
۱۲ مهر ۹۲ ، ۱۵:۳۴ پابرهنه.رم
مینشینند آقایان وراجى کردن و حرف زدن و استدلال کردن، که نبود رابطه ى با آمریکا براى ما مضر است. نه آقا! نبود رابطه ى با آمریکا براى ما مفید است. آن روزى که رابطه ى با آمریکا مفید باشد، اول کسى که بگوید رابطه را ایجاد بکنند، خود بنده هستم.
13 دی 1386 در جمع دانشجویان استان یزد

دلم میخاهد بروم پیش آقا و بگویم "عآقا!"
حقا میشود رفت و تاریخ را خاند این روزها...حتی بیشتر!
حتی از گله اصحاب که یا امیرالمومنین! چرا ساکتید؟!
آقا بودن آقا را نباید جز در "ولایت"شان دید!



پاسخ:
پاسخ: ما گاهی به قدر عقل و فهم خودمان ولایتمدار می شویم. جدا خودم را می گویم. و این خیلی بد است.
۱۲ مهر ۹۲ ، ۱۵:۴۲ پابرهنه.ر.م
عمومی شده است که....بدون تایید

پاسخ:
پاسخ: ما بس که مخاطبان شریف و مومن و متعهدی داریم، کلا کرکره کامنت دانی مان بالاست....
تیکش گذاشته شد..
۱۲ مهر ۹۲ ، ۲۱:۲۵ به دوست خوبم م.اب 1
قبل از صحبت درباره «صلح حدیبیه» یه مقدمه خیلی کارشگا از شهیدمطهری:
توی کتاب سیری در سیره ائمه اطهار(علیهم السلام) استادمطهری به یه مطلبی اشاره می کنه:
«آیا اسلام دین جنگ است یا دین صلح؟ اگر دین صلح است، تا آخر باید آن روش را ادامه مى‏دادند و مى‏گفتند اساساً جنگ کار دین نیست، کار دین فقط دعوت است، تا هر جا که پیش رفت رفت، هر جا هم نرفت نرفت؛ و اگر اسلام دین جنگ است پس چرا در سیزده سال مکه به هیچ وجه اجازه ندادند که مسلمین حتى از خودشان دفاع کنند، دفاع خونین؛ ... باز ما حضرت رسول را مى‏بینیم که در همان دوره مدینه هم در یک مواقعى با مشرکین یا با یهود و نصارى‏ مى‏جنگد و در یک مواقع دیگر حتى با مشرکین قرارداد صلح مى‏بندد، همچنانکه در حدیبیه با همین مشرکین مکه که الَدُّ الخصام پیغمبر بودند و از همه دشمنهاى پیغمبر سرسخت‏تر بودند، علیرغم تمایل تقریباً عموم اصحابش قرارداد صلح امضا کرد. باز در مدینه مى‏بینیم پیغمبر با یهودیان مدینه قرارداد عدم تعرض امضا مى‏کند. این حساب چه حسابى است؟»
و بعد از این که مثال های متعددی از جنگ یا صلح از سیره امیرالمومنین، امام حسن، امام حسین و ... (علیهم السلام) می آورد نتیجه ای ارائه می کن:
«اسلام نه صلح را به معنى یک اصل ثابت مى‏پذیرد و نه در همه شرایط جنگ را مى‏پذیرد و مى‏گوید همه جا جنگ. صلح و جنگ در همه جا تابع شرایط است، یعنى تابع آن اثرى است که از آن گرفته مى‏شود. مسلمین چه در زمان پیغمبر، چه در زمان حضرت امیر، چه در زمان امام حسن و امام حسین، چه در زمان ائمه دیگر و چه در زمان ما، در همه جا باید دنبال «هدف خودشان» باشند، هدفشان ««اسلام و حقوق مسلمین»» است؛ باید ببینند که در مجموع شرایط و اوضاع حاضر اگر با مبارزه و مقاتله بهتر به هدفشان مى‏رسند آن راه را پیش بگیرند و اگر احیاناً تشخیص مى‏دهند که با ترک مخاصمه بهتر به هدفشان مى‏رسند آن راه را پیش بگیرند.»
۱۲ مهر ۹۲ ، ۲۱:۲۶ به دوست خوبم م.اب 2
خب بعد از داشتن این ملاک بهتره بریم سراغ مساله صلح حدیبیه:

1ـ شرائط زمانی:
ماه ذی الحجه است و جنگ و خونریزی به رسم عرب و طبق دستور شرع حرام است. پیامبر به قصد حج به سمت مکه حرکت می کنند و نشانه هایی در کاروان قرار می دهند (مثل جلو انداختن شترهای قربانی) که قصد جنگ نداریم. (حرکت از ابتدا به قصد مبارزه نبوده است)

2ـ موازنه قدرت:
بنابه شهادت تاریخ پیامبر(ص) پس از اینکه قریش اعلام کرد با پیامبر (ص) قصد جنگیدن دارد، حضرت خطاب به یارانش فرمود "ما که قصد جنگ نداریم. داخل مکه می شویم. اگر با ما جنگیدند، ما هم می جنگیم" (این قسمت رو باید خیلی بهش توجه کرد)
اما بعد از اینکه خبر به قریش می رسه و قریش که بارها از مسلمانان شکست خورده بودند، از اقتدار مسلمان ها رعب و وحشت به دلشون می افته خودشون (توجه لطفا: در منظر و مرآی یاران پیامبر و به صورت کاملا رسمی) پیام و درخواست صلح رو به پیامبر(ص) عرضه می کنند.

3ـ مفاد صلح:
هرچند در صلحنامه بیشتر موارد علیه مسلمان ها (و کوتاه آمدن آنها از یک سری امتیازها بوده) اما یکی از این بندها این بوده که "در مقابل، مسلمانها در مکه آزادى داشته باشند و تحت فشار قرار نگیرند. تمام همت پیغمبر متوجه همین یک کلمه بود. همه شرایط سنگین آنها را قبول کرد به خاطر همین یک کلمه. قرارداد را امضا کردند." (شهیدمطهری)

4ـ نتیجه و بازتاب صلح:
(ادامه از شهیدمطهری) نشانى به همان نشانى که همینکه این قرارداد صلح را بستند و بعد مسلمین آزادى پیدا کردند و آزادانه مى‏توانستند اسلام را تبلیغ کنند، در مدت یک سال یا کمتر، از قریش آن اندازه مسلمان شد که در تمام آن مدت بیست سال مسلمان نشده بود. بعد هم اوضاع آنچنان به نفع مسلمین چرخید که مواد قرارداد خود به خود از طرف خود قریش از بین رفت و یک شور عملى و معنوى در مکه پدید آمد.


پس اگر بخواهیم ابعاد مختلف صلح حدیبیه را با مجموع شرائط و اتفاقات (بعضا در نگاه اول عجیبش) توی یک جمله تحلیل مختصر کنیم می شه اینکه: "این قرارداد صلح براى همین خصوصیت بود که زمینه روحى مردم براى عملیات بعدى فراهمتر بشود، و همین‏طور هم شد. مسلمین بعد از این قرارداد در مکه آزادى پیدا کردند، و بعد از این آزادى بود که مردم دسته دسته مسلمان مى‏شدند و آن ممنوعیتها بکلى از میان برداشته شده بود."
۱۲ مهر ۹۲ ، ۲۱:۳۰ به دوست خوبم م.اب 3
خب حالا بریم سر اصل مطلب:
حالا می شه روشنتر شرائط مذاکره یا عدم مذاکره با دشمنی که تابلوی دشمنیش رو به صورت علنی علیه هویت نظام اسلامی ایران بالابرده تحلیل کرد و نسبتش رو با قضایای تاریخی صدراسلام و دوران ائمه (ع) بررسی کرد.
اگه ملاک صحت رابطه برقرارکردن با دشمن رو (اونطور که توی مقدمه صحبت گفته شد) حفظ حقوق و منافع اسلام و مسلمین بدونیم، اصلی ترین سوالی که مطرح می شه اینه که "این مکالمه و این رابطه چه نفعی به حال نظام اسلامی ما و مسلمین به دنبال داشت؟"
وقتی طرف مقابل ما در ابعاد رسانه ای (که بر خلاف صدراسلام تنها ابزار پیام رسان وقایع سیاسی و اجتماعی هستند) داره خودش رو موجود مقتدر نشون میده و ما رو در موضع ضعف (چنانچه نوشته های این پست نقل قول کرد و همه در اخبار و رسانه ها شنیدیم) معرفی می کنه و دلیل زیربار مذاکره رفتن ما رو تحت فشار قرارگرفتن ما می دونه، کاملا تفاوت شرائط الان با شرائط زمان صلح حدیبیه (که توی شماره 2 بهش اشاره شد) روشن میشه.

هدف این پست و این نوشته و بیان این نگاه هم چیزی جز این نبوده و نیست که این مذاکره (بر خلاف نگاه ساده انگارانه خیلی ها که اون رو آغاز روابط سازنده برای حل مشکلات ایران می دونن یا نگاه خیلی های دیگه که اون رو با قطعیت یه اتفاق ساده تلقی می کنند که نباید بزرگش کرد) دست کم ممکنه در این حد که یه عده مبارز رو (در اثر بازتاب ناجوانمردانه رسانه ایش) دلسرد کنه، مخرب و ضرررسان محسوب بشه.
یعنی شرائط اجتماعی سیاسی حاکم به نحوی نبوده که بخوایم این مذاکرات رو کار درستی بدونیم.

حرف آخر اینکه:
شاید (این رو با تاکید "شاید" بخون) شرائط فعلی به شرائط زمان اباعبدالله الحسین(ع) یا امیرالمومنین(ع) در جریان مبارزات خونینش شباهت بیشتری داشته باشه تا شرائط صلح حدیبیه و صلح امام حسن(ع)
1
مثال صلح حدیبیه رو زدم برای اینکه بگم اون روز هم پیامبر به اهدافی می اندیشیده که شاید تازه مسلمان ها نمی اندیشیدند.

2
آزادی برای کل سال نبود. بر اساس صلحنامه مسلمانان فقط در سال سه روز حق ورود به مکه داشتند و در آن سه روز در مکه آزاد بودند.

3
طبق نظر شهید مطهری پذیرش صلحنامه برای این بود که مسلمان‌ها تحت فشار قرار نگیرند. یعنی صلح برای حذف فشارها (!)

4
اسلام دین جنگ است یا صلح؟ طبق نظر شهید مظهری باید دید در مجموع شرایط و اوضاع اگر با مبارزه و مقاتله بهتر به هدف مى‏رسند آن را پیش بگیرند و اگر احیاناً تشخیص مى‏دهند که با ترک مخاصمه بهتر به هدفشان مى‏رسند آن را پیش بگیرند.

5
نوشتید پیامبر علیرغم تمایل تقریباً عموم اصحابش قرارداد صلح امضا کرد. پس همواره وجود مخالفت‌های فراوان دلیل بر اشتباه بودن صلح نیست.

6
در شرایط زمانی نوشتید پیامبر قصد جنگ نداشتند. بله. اگرچه قریش با ماهیت اسلام مشکل داشتند. اما باز هم پیامبر قصد جنگ نداشتند. امروز هم ما میخواهیم به اهداف خودمان برسیم و قطعا جنگ به مثابه جنگ هدف‌مان نیست.

7
نوشتید قریش از اقتدار مسلمان‌ها به رعب و وحشت افتاد. امکان داره استنادات تاریخی از این رعب و وحشت رو بنویسید؟ چون قریش نیز آماده جنگ در منطقه حدیبیه بودند.

8
همانطور که فرمودید در صلحنامه بیشتر موارد علیه مسلمان ها بود. آیا این به عزت مسلمانان خدشه وارد نکرد؟ اگر قریش از اقتدار مسلمان ها به رعب و وحشت افتاده بودند چطور توانستند اینقدر از موضع بالا صلحنامه بنویسند؟

9
در بازتاب صلح نوشتید در این چند سال به اندازه آن بیست سال مسلمان شدند. کدام بیست سال؟ صلح که در سال 6 هجری انجام شده بود (!)

10
در مورد آخر نوشتید شرایط ما با شرایط جنگ و عاشورا بیشتر تطابق داره. مردم در انتخابات نشان دادند که فکر میکنند راه دیپلماسی و صلح در جهان امروز ما رو بیشتر به اهداف‌مون نزدیک میکنه. ولی خب شما هم میتونید در این مورد مقاله بنویسید و منتشر کنید.

11
در پاراگراف آخر صلح امام حسن (ع) و صلح حدیبیه رو کنار هم قرار دادید (!) صلح حدیبیه، صلح میان اسلام و کفر بود. اما صلح امام حسن (ع) یک صلح داخلی در جامعه اسلامی بود. بین این دو تفاوت‌های زیادی در شرایط، مفاد و دستاوردها وجود دارد.
۱۳ مهر ۹۲ ، ۱۲:۰۹ به دوست خوبم م.اب 4
درباره 1 و 2:
هم نظرم با تو.

درباره 3:
و حرف و باور من اینه که حذف فشارها به کشور ما از طریق معامله و مذاکره با آمریکا صورت پذیر نیست و این بیشتر به رویا شبیهه تا واقعیت. (و واقعیت این روزها و اظهارنظرهای اوباما بعد از اون تلفن چه واضح و روشن این واقعیت تلخ رو نشون داده و جناب روحانی ـ البته ـ چه خوب و محکم اشاره کرده اند که "حقوق هسته ای مذاکره بردار نیست" و ...

درباره 4:
هم نظرم با تو.

درباره 5 و 10:
این دو تا حرفت را بگذاریم کنار هم، همدیگر را نقض می کنند. من هم مثل شما موافقم که تمایل اکثریت لزوماً ایده درست و مطلوب نیست. (شماره 5) پس اینکه 50 درصد به علاوه 250هزارنفر شرکت کنندگان انتخابات، امروز فکر کنند راه دیپلماسی و مذاکره با آمریکا اون ها رو از تنگنا خارج می کنه (شماره10) لزوما حرف درست و مطلوب نیست.

درباره 6:
برای همینه که بنده شخصا معتقد نیستم که راه بیفتیم در واشنگتن عملیات انتحاری راه بیندازیم. بلکه سخن این است که ما راه خودمان را برویم و آمریکا هم راه خودش را و جنگاً و مذاکرتاً کاری به کارش نداشته باشیم. البته بنا به منش حضرت رسول اگر جنگیدند، ما هم که قصد جنگ نداریم بجنگیم! و اگر احیاناً موازنه (رسانه ای) قدرت به گونه ای شد که آنها درخواست کننده ذلیلانه آشتی شدند (و در پی آن خصومت را به صورت علنی کنار گذاشتند و دیگر حرفشان از گزینه های روی میز و ... نبود،) باز به منش پیامبر وارد مذاکره شویم. (چیزی که رهبری عزیز بارها به آن اشاره کرده اند)

درباره 7 و 8 و 9:
مطالبی که بهش اشاره شده از کلمات و جملات و تحلیل های استادمطهری برداشت شده. که آدرسش رو هم دادم. شواهدی برای حرفهاشون وجود داره. مثلا اینکه چرا مشرکین قریش که آماده جنگ بودند پیشقدم شدند برای صلح خودش یه نشونه بزرگ و قابل تامله.


درباره 11:
قصدم ادعای شباهت بین صلح حدیبیه و صلح امام حسن (ع) نبود. خواستم به موارد صلح اشاره کنم. حق باتوئه و واقعا ماهیت این دو صلح تفاوت زیادی با هم داره.
درباره 3
مذاکره روشه، محتوا نیست، محتوای مذاکره مهمه، در دولت قبل به جهان اعلام میکردیم دنبال محو اسرائیل هستیم و همه فکر میکردن ما دنبال جنگ در منطقه هستیم و داریم بمب هسته ای میسازیم، حالا میخواهیم به جهان بگیم ما دنبال جنگ نیستیم، و هیچکسی رو هم تهدید نمی‌کنیم (همونطور که رهبری هم امروز اعلام کرد)

درباره 5 و 10
گفتم همواره وجود مخالفت های فراوان دلیل بر اشتباه بودن نیست، حالا اینجا که من به استناد انتخابات گفتم ما مخالفت فراوان هم نداریم، رهبری هم که گفتن از هیئت مذاکره کننده حمایت می‌کنم و بهشون خوشبین هستم

درباره 6
ما نیازی نیست به آمریکا خوشبین باشیم، ما باید به راه خودمون مطمئن و خوشبین باشیم. پیامبر هم که با مشرکین صلحنامه نوشت، مشرکین تنها در عرض چند سال تمام موارد اون رو نقض کردن، آیا روش پیامبر اشتباه بود که از اول به آنها اعتماد کرد؟

درباره 7و8و9
احتمالا در برداشت‌تان اشتباهی داشته‌اید.
در مورد 7 نیز من از شما سوال پرسیدم که آیا آن صلحنامه که بیشتر مواردش به تعبیر شهید مطهری علیه مسلمانان بود نقطه ضعف نبود؟ خب جوابش میشود نخیر، چون دستاوردی که پیامبر پیشبینی کرده بود اهمیت بیشتری داشت و آن حذف فشار و تهدید از جامعه اسلامی بود. رهبری هم که از کلیت مذاکره و هیئت مذاکره کننده دفاع کردند و فرمودند به این هیئت خوش‌بین هستند. آمریکایی‌ها هم که هیچ‌وقت قابل اعتماد نبودن و نیستند مانند مشرکین مکه.

پاسخ:
پاسخ: در به دوست خوبم م.ا.ب 5
سلام علیکم
شهادت امام جواد علیه السلام رو تسلیت عرض میکنم



الحمدلله رب العالمین که حضرت آقا موضعشون رو اعلام کردن
وچقدر هم صریح بیان کردن
مثل همیشه
خدا آخر و عاقبت همه مون رو ختم بخیر کنه
التماس دعا
یا حق

پاسخ:
پاسخ: سلام
هم‌چنین.
بله. نعمت «فصل‌الخطاب» داشتن کم نعمتی نیست.
محتاج دعا. حق نگهدارتان
۱۳ مهر ۹۲ ، ۱۷:۳۲ به دوست خوبم م.اب 5
دو مطلب اساسی:
1ـ خواهشا وقتی رهبری به صراحت نظرشون رو درباره‌ی اتفاقات «نابجا»ی دیپلماسی دولت محترم اعلام کردن، دیگه برای تایید صد در صدی «روش» ایشون از رهبری خرج و هزینه نکنیم.
من فکر کنم قبلا خطاب به خودت هم گفته بودم. اگه هم نگفته بودم الان دوباره نظرمو اینجا می‌گم. من صد در صد به «روش» دیپلماتیک آقای روحانی، ادبیات محترمانه‌ترش نسبت به احمدی‌نژاد، پوشش دادن حرف‌هاش به منطق و عقلانیت و تدبیر و اعلام صریح مواضع رسمی نظام به هیچ‌وجه معترض نیستم و باید خیلی کینه‌توز باشه کسی که بی‌خود به این‌چیزها اعتراض کنه. و باز نظرم رو درباره‌ی ماجرای اشتباه لنگه‌کفش و ... گفتم. فکر می‌کنم حرفم روشنه. «تلفن و حرف زدن مستقیم با اوباما» نه تنها ضرورت نداشت، که به نظر من به‌خاطر ناجوانمردی رسانه‌ای و اخلاقی مقامات آمریکا، تبعات منفی داشته یا خواهد داشت. (توجه: امروز برای دومین‌بار اوباما همان مزخرفات که ایران در اثر تحریم مجبور شد با ما مذاکره کند را در مصاحبه‌ی خبری‌اش اعلام کرد)
این اتفاق (یا اتفاقات مشابه) که "احتمالا" امروز رهبری از آن با عنوان «اتفاقات نابجا» یاد کردند به نظرم قابل توجیه نیست.
و پیشنهادا بهتر است خدمات خوب دولت فعلی را با حمایت بی‌دلیل از اشتباهات کوچک یا بزرگ تاکتیکی‌اش کمرنگ نکنیم.
۱۳ مهر ۹۲ ، ۱۷:۳۳ به دوست خوبم م.اب 6
2ـ ببین به نظرم اصل مساله یه جمله‌ست که ما توش اختلاف دیدگاه یا سلیقه داریم:
«آیا از طریق برقراری راه و رسم و دیپلماتیک و رسمی با مقامات ارشد آمریکای «کنونی» در «شرائط فعلی» حقوق از دست رفته‌ی مردم ایران بازخواهند گشت؟»
که من به این جواب با قطعیت جواب «نه» می‌دم و می‌گم مذاکره رسمی با آمریکای ناجوان‌مرد زورگوی غیرقابل اعتماد و «خودبرتربین» نه تنها ما رو به حقوق از دست رفته نمی‌رسونه، بلکه در شرائط فعلی اثرات سوء داره. و حقوق از دست رفته و مشکلات فعلی رو از راه‌های دیگه باید حل کرد (که شدنی هم هست) (لذا شباهتی بین الان با اوضاع صلح حدیبیه هم نیست.)
و تو با قطعیت جواب «آره» می‌دی و می‌گی در زمان فعلی اگر ما محکم پای هدف‌مون باشیم راهش اینه که بریم با مقامات آمریکایی مذاکره کنیم و پیام‌مون رو بهشون برسونیم که حرف ما رو بشنون و تازه دوزاری‌شون جا بیفته که ما چی می‌خواستیم و اونا چی می‌گفتن و به خوبی و خوشی حرف همو می‌فهمیم و همه جا گل‌وبلبل می‌شه. و به نظرت شرائط از نظر مصداقی با زمان صلح حدیبیه یکیه و می‌تونیم به نتایج موفقیت‌آمیز صلح پیامبر برسیم.

پس بحث ما سر تعیین مصداقه. و الا جفت‌مون سر احکام کلی و ملاک‌های اسلام برای صلح و جنگ اشتراک داریم.
این حرف‌ها چه ربطی به دیپلماسی جناب ظریف و همکاران‌شان دارد؟
رهبری که گفتند به دیپلماسی این هیئت خوش‌بین هستند و حمایت می‌کنند.

بدبینی به آمریکا هم که خارج از این بحث نیست. در واقع رهبری در عین حال که به این روش [که هیئت دیپلماسی از ابتدا تبیین کردند] خوش‌بین هستند، در عین حال به طرف آمریکایی اعلام می‌کنند که فکر نکند ما نمی‌دانیم چطور موجودی هستند و اگر این راه را دنبال می‌کنیم برای این است که ثابت کنیم به اصول‌مان پایبندیم. به ادامه صحبت‌های رهبری پس از تبیین غیرمنطقی بودن و بدعهدی آمریکایی‌ها دقت کنید که چطور «مجددا» از روش هیئت مذاکره کننده حمایت می‌کند: «به مسئولین خودمان اعتماد داریم، خوشبین هستیم، از آنها میخواهیم که با دقّت، با ملاحظه‌ى همه‌ى جوانب گامها را درست و محکم بردارند.»

در ابتدای بحث هم که رهبری برخلاف نظر شما تبیین کردند ما از راه حل دیپلماتیک در این سفر نیویورک حمایت می‌کنیم و به تلاش‌های این هیئت خوش‌بین هستیم. حالا شما بگو راه حل این نیست و خوشبین نیستی. به هر حال هر کس نظری دارد.

«این را هم عرض بکنیم ما از تحرّک دیپلماسى دولت حمایت میکنیم، پشتیبانى میکنیم. در کنار آمادگى‌هاى همه‌جانبه‌ى ملّت ایران به تلاش و تحرّک دیپلماسى چه در این قضایاى سفر اخیر و چه غیر از آن، اهمیت میدهیم و از آنچه دولت ما انجام میدهد و تلاشهاى دیپلماتیک و تحرّکى که در این زمینه میکنند، حمایت میکنیم.»

پاسخ:
پاسخ: مهدی واقعا دیگه دارم احساس می‌کنم فقط می خوای بحث کنی. چون انگاری نه حرفای منو کامل می‌خونی و نه دقت کافی به نقل قولت از رهبری می‌کنی.
تو وبلاگ خودت هم گفتم لطفا جمله‌ی رهبری رو درباره‌ی نقد عمل‌کرد هیئت دیپلماسی ایران کامل بخون و لطفا به اون قسمت «نابجا» بودن برخی چیزها از نظر رهبری هم بکن و اون رو صد در صد بهش چشم‌پوشی نکن.
کامنت من رو هم لطفا کامل بخون که گفتم «آدم باید خیلی کینه‌توز باشه اگه اصل دیپلماسی آقای روحانی رو بخواد زیرسوال ببره» و گفتم: «من صد در صد به «روش» دیپلماتیک آقای روحانی، ادبیات محترمانه‌ترش نسبت به احمدی‌نژاد، پوشش دادن حرف‌هاش به منطق و عقلانیت و تدبیر و اعلام صریح مواضع رسمی نظام به هیچ‌وجه معترض نیستم»
با این وجود معنای این حرفات رو اصلا درک نمی‌کنم
۱۴ مهر ۹۲ ، ۰۹:۰۱ ماه پیشونی
خدا نکنه!
خب چه باید کرد؟؟؟
باید دست روی دست گذاشت و ذره ذره گرگ شدن مردم رو دید؟؟؟
بلخره یک روزی این اتفاق میفته!ما ها که از نسل انقلاب و جنگیم تحمل می کنیم.نباید انتظار داشت بعدی ها هم دووم بیارن! نسل های جدید تر آرمان های امام تو کتش نمی ره!با وجود روسای جمهوری که هیچ کدوم راه امام رو نرفتن...
این نظر من بود و دلم می خواست بگم.نظر شما هم محترمه و عقاید تک تک مردم!!!

پاسخ:
پاسخ: یعنی چون آرمان‌های اصیل امام و هویت این انقلاب بین نسل جدید کمرنگ شده، بذاریم پرچم این نظام با هربادی که از هر سمتی وزید جابه‌جا بشه؟
این‌که خیلی‌ها که باید، کم‌کاری کردند دلیل خوبی نیست برای مهر تایید گذاشتن روی کم‌کاری‌ها
1
شما میگی با کار دیپلماتیک موافقم ولی با مذاکره رسمی با آمریکایی‌ها نه. خب در 5+1 طرف ما سه کشور هستند که باید باهاشون مذاکره کنیم. فرانسه و انگلستان و آمریکا. چون سه کشور دیگه بیشتر جانب ما هستند مثل روسیه و چین. فرانسه و انگلستان که در قضایای حمله به سوریه دیدید دنباله‌رو آمریکا هستند و از خودشون کنش خاصی ندارند. حالا شما میگی با کار دیپلماتیک موافقم با مذاکره رسمی نه. خب ما اگر نخواهیم با طرف‌مون سر حقوق‌مون مذاکره کنیم پس با کی مذاکره کنیم؟ روسیه و چین که نیاز به مذاکره ندارن و خودشون جانب ما هستند. پس من اگر استنادات رهبری رو آوردم برای توضیح این مطلب بود.

2
اتفاقا عبارت "به جا نبود" نقاط قوت خوبی برای هیئت مذاکره‌کننده میتونه داشته باشه که اگر فرصت شد در موردش مطلب خواهم نوشت. شما فکر نکن ما چشم‌پوشی کردیم.
سلام مهربانان
اولین تجربه ی سخنرانی
بروزم
۱۶ مهر ۹۲ ، ۰۶:۳۳ شاعر شنیدنی ست
چرا اینجوری به قضیه نگاه می کنین؟ قرار نیست که از این به بعد با امریکا بریم پیک نیک!!!! یه سری تشریفات سیاسی یا یه همچین اسمی همین!!! تسلیم کدومه؟ اون موقعی که گونی گونی مواد غذایی و کمکهای مردمی! فرستادیم عراق/عراقی که به خاک ما تجاوز کرد، معنیش تسلیم بود؟ چی بود؟؟
من به این اوضاع فعلی بسیار خوشبینم
پ.ن خییییلی باحال بود یعنی آخرش
مرسی /پستتونو خیلی خوب نوشته بودید کوتاه و کامل
۱۶ مهر ۹۲ ، ۱۸:۴۱ دندون عقل.م
سلام و ادب

برای نقد محتوایی و قالبی به نظرات شما بسیار نیازمندیم.
خواشمندیم راهنمایی بفرمایید.
۱۷ مهر ۹۲ ، ۱۲:۱۴ ✿زندگی زیبای ما✿
در هیاهـــوی زندگـــی دریافتم...

چه دویدن هایی که فقط پاهایم را از من گرفت،

درحالی که گویی ایستــاده بودم!

چه غصه هایی که فقط به غم دلـــم حاصل شد،

درحالی که قصــه ی کودکانـــــــه ای بیش نبود!

دریافتـــم کســـی هست که...

اگــر بخواهــد میشــود و اگــر نخواهــد نمی شــود...

بــه همیــــن سادگـــــ ـــی...
ببین دوست عزیز! فندقا پوسید، نگی چه‌را پوسید. از ما گفتن!
باز نکنی مث دفه قبل، بندازی یه روزی که شرایط همه دست به دست هم بده که نشه! من می‌دونم دیگه، همین هفته‌ی بعد که من برم مسافرت میای کامنت می‌ذاری می‌گی مثلن فلانساعت دارم میام، بودی بودی نبودی به درک!
متأسف‌م. برای خودم!
سلام بر اهالی مهربانی
ظرفیت انتقاد پذیری داری یا نه؟؟
بروزم
از دعای عرفه فراموش نکنید
سلام مهربانان
لاتمدن عینیک الی ما متعنابه
اسرا بروزه
امیدوارم این حساب دو دو تا چهارتای لعنتی شما غلط از اب در بیاید،(ببخشید به غیر ازاین نمی تونستم خودمو دل داری بدم).
باور کنید بورسیه زدگی همان غرب زدگیست حتی اگر بورسیه جو 15سانتی متر ریش داشته باشد.

به روزم
چ تلخ و جانکاه،گاهی اوقات بعضی از درد ها آنقدر بزرگ اند که ترجیح میدهی سکوت کنی تا درد تمام سینه ات را بشکافد تا شاید آرام گیری اما افسوس...
تا حالا شنیده اید که معتاد مریض است نه مجرم؟!!

نوه امام و علاقه اش به جلب توجه
سلام مهربانان
هر چیزی را آفتی است.
اسر ابروزه.منتظر نظر ارزشمندتون هستم.عزاداریها قبول
سلام...
حاجی این شبا خیلی التماس دعآ. . .
به این قضایا فقط می‌شود دست زیر چانه نگاه کرد و لب‌خند زد. لب‌خند تلخ.
این روزها معنی دار تر شده...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی