تن‌ها

بسم‌الله| هنوز به ماه نرسیده بود روزهای با هم بودنمان. ایستادم کنارت. گفتم «چرا تن‌ها؟». آستین‌هایم را زدم بالا و دست‌هایم را گذاشتم روی‌ ظرف‌های نشسته. یاد بچه‌گی‌هایمان افتادی. گفتی «آن‌روز توی حیاط خانه‌تان خیلی تلاش کردی حباب درست کردن را یادم بدهی. یادت هست؟» گفتم « یادم هست دوست داشتم برسانمشان به ماه». با انگشت‌های کفی‌ات حلقه‌ای درست کردی و نفس کشیدی تویش. حباب رنگی با نفس‌هایت بزرگ شد و رفت بالا. نشست کنار قرآن روی طاقچه.
هنوز به ماه نرسیده بود روزهای با هم بودنمان که حباب تو رسید به آسمان. به ماه.

93 |سی‌روزنامه |هشتم

شنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۲۴ ب.ظ

روز هشتم| یک‌پارگراف سیاست‌زده، یا چند جمله در «تمجید مدعیانِ ولایت‌مداری»!!

«وزیر بهداشت» به موقع سر و کله‌اش پیدا شد!
داشت باورم می‌شد نکند این‌روزها من و خیلی‌هایِ مدعیِ مثل من تنها به فکر سیاه‌ دیدن وضعیت کشوریم و خوبی‌ها را نمی‌بینیم و چشم تیز کرده‌ایم برای نقص‌ها و کم‌کاری‌های این دولت و منتظریم امروز فردا با سر زمین بخورد که دل‌مان خنک شود،
که هاشمی،
وزیر بهداشت دوباره آمد و دوباره تمجیدِ گروه‌های مختلفِ مخالفین دولت را درباره‌اش دیدم و دوباره خیال‌م راحت شد که هنوز این‌قدرها جماعتِ مدعی ولایت‌مداری بی‌انصاف نشده‌اند و اگر باشد آدمِ دل‌سوز و پرکار، بلدند خوبی‌ها را هم ببینند. که شکر خدا هنوز بلدند «منصف» باشند!


مچاله‌ها
برای کنترل کردن مدبرانه‌ی بازار دارو، برای برنامه‌داشتنش، برای آن‌که دنبال اجرایی کردن سیاست‌های جمعیتی است، برای آن‌که بلد است کارهای پیش از خودش را سیاهِ سیاه نبیند، برای انصافش، برای اینکه چشم دیدن پیشرفت و اقتدارِ علمی این مملکت را دارد، برای آن‌که کارهایش رنگ‌وبوی سیاست‌زدگی ندارد و برای خیلی‌ چیزهای دیگری که من خبر ندارم، به نوبه‌ی خودم از او «تشکر می‌کنم»


دعای روز هشتم:
اللهمّ ارْزُقنی فیهِ رحْمَةَ الأیتامِ وإطْعامِ الطّعامِ وإفْشاءِ السّلامِ وصُحْبَةِ الکِرامِ بِطَوْلِکَ یا ملجأ الآمِلین............. خدا! به حق این همه بخشندگی‌ت، امروز دلمو جوری فشار بده تا دیگه از کنار بچه‌یتیم‌ها بی‌تفاوت رد نشم، که افطاری دادن و مهمونی دادن به ملت برام سخت نباشه، به کسی می‌رسم سلام‌م رو قورت ندم، با آدمای به‌درد‌بخور رفت‌و آمد داشته باشم. اى که آرزودارها جایی کسیو جز تو ندارند!





موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۴/۱۴
مهدی شریفی

نظرات  (۷)

فکر کردم آخرش میخواید بگید به خاطر همه این دلایل لقب دکترترین دکتر هفته رو بهش میدیم :)
با همه ی این احوالات من هنوز منتظرم امروز فردا با سر زمین بخورد که "دل‌م" خنک شود
منم همین فکرو کردم!
مچالهه انگار مال اینجا نبود!نچسبید !!
به قول فردوسی پور، چقدر ما خوبیم!
ولی اگه الان دوران ماقبل از دوران روحانی بود، همین خرابی و (احتمالا فیلتر و) کند شدن بلاگفا تبدیل می‌شد به یک ملاقه‌ای چماغی چیزی و از توش یه بیانیه‌ی سیاسی در میومد. احتمالاً اول در تخریب رئیس‌جمهور وقت، بعدش در تخریب نظام، بعدش ...

از سر این گیر و گورهای فعلی‌است که به مدیریت وبلاگ‌مان دسترسی نداریم و مجبوریم تریبون را عوض کنیم!!
۱۶ تیر ۹۳ ، ۲۱:۲۲ خانم معلم
سلام

با متن ت کاری ندارم اصلا خلاقانه نبود می تونی یه تغییراتی توش بدی ( با همین خشانت )

در مورد دعات هم میتونی کمی بیشتر بسطش بدی ، بگی کسی بهم زنگ میزنه جوابشو بدم ، کسی بهم تو واتساپ پیغام میده بگم بعله پیغامتون رسید ، کسی بهم ایمیل میده جوابشو بدم و از این دست ...

یعنی انقدر هواتو دارم ذوق میکنم ...

با گوشی محاله بتونم برات تو این بلاگفای لعنتی نظر بزارم ...بابا برای چی موندی ، حالا قالب هاشو فعلا قبول کن تا بعدا یه خیری پیدا بشه از وقتش بگذره و قالب دلخواهتو برات درست کنه
سلام.
الآن تکلیف ما چیست که روز ششم و نهم و دهم را نخواندیم عایا؟!
.
یه کاری کنید، پول بدید قالب بسازن!! به همین راحتی...

بعد بیایید بیان!!!!
.
چه نظر پر محتوا و مفیدی دادم...اصلا تا حالا راه حلی به این خوبی به کسی ارائه نکرده بودم...
کارگاه نیستم ولی اینجا در این حد مفید واقع شدم آقا معلم!!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی