تن‌ها

بسم‌الله| هنوز به ماه نرسیده بود روزهای با هم بودنمان. ایستادم کنارت. گفتم «چرا تن‌ها؟». آستین‌هایم را زدم بالا و دست‌هایم را گذاشتم روی‌ ظرف‌های نشسته. یاد بچه‌گی‌هایمان افتادی. گفتی «آن‌روز توی حیاط خانه‌تان خیلی تلاش کردی حباب درست کردن را یادم بدهی. یادت هست؟» گفتم « یادم هست دوست داشتم برسانمشان به ماه». با انگشت‌های کفی‌ات حلقه‌ای درست کردی و نفس کشیدی تویش. حباب رنگی با نفس‌هایت بزرگ شد و رفت بالا. نشست کنار قرآن روی طاقچه.
هنوز به ماه نرسیده بود روزهای با هم بودنمان که حباب تو رسید به آسمان. به ماه.

95 |سی‌روزنامه |دوازدهم

پنجشنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۳، ۰۱:۰۱ ق.ظ
روز دوازدهم |زشت‌ماهی‌ها
توی بازار ماهی‌هایِ گذرِ خان، شمالی‌ها دنبال ماهی سفید و کپوراند و جنوبی‌ها ـ که ماهی‌های شمال را به رسمیت نمی‌شناسند ـ یا سرخو می‌برند، یا قباد و حلوا و شیرماهیِ خاردار.
می‌ایستم جلوی دخل پیرمردی که سفیدی موهایش یعنی از بقیه ماهی‌فروش‌تر است. سبد بیشتر ماهی‌هایش ته کشیده و تنها تلی از ماهی‌های دراز و بدقواره‌ای باقی مانده که انگار خواستگار نداشته‌اند. با خنده می‌پرسم: «اینا چرا مشتری ندارن؟»
جدی نگاهم می‌کند و می‌گوید «تو خودت اگه لاغر بودی و یه پوزه‌ی این‌شکلی و دو تا چشم ورقلمبیده داشتی کسی نگاهت می‌کرد؟»
زل می‌زنم به درازهای پوزه‌دارِ چشم‌ ورقلمبیده. نمی‌دانم اسم‌شان چیست. «پوزه‌ماهی»، «زشت‌ماهی»، «درازماهی»، «مارماهی ناقص‌الخلقه».
همه‌ی این‌ها اسم‌های به ‌جایی‌است. می‌خواهم راهم را کج کنم سمت مغازه‌ای که ماهی قابل تحمل‌تری داشته باشد که حس می‌کنم استخوانی، تیغی چیزی ته گلویم را گرفته...


مچاله‌ها
یک. این قصه برای من تموم شد و به سرانجام رسید. دردناک بود برام و نمی‌نویسمش. اما شما، اگه دلتون خواست تمومش کنید. جوری که دردناک نباشه.
دو. من اگه جای برزیل بودم، خودمو می‌زدم به اون راه و جام رو تعطیل می‌کردم می‌گفتم همه برگردن کشور خودشون.
سه. مسیحیا یه ویژگی خوبی که دارن، از ابراز دین‌داری (صلیب کشیدن) تو جمع، نه خجالت می‌کشن نه می‌ترسن به چیزی متهم بشن!


دعای روز دوازدهم:
اَللّهُمَّ زَیِّنّى فیهِ بِالسَّتْرِ وَالْعَفافِ وَاسْتُرْنى فیهِ بِلِباسِ الْقُنُوعِ وَالْکِفافِ وَاحْمِلْنى فیهِ عَلَى الْعَدْلِ وَالانصافِ وَ امِنّى فیهِ مِنْ کُلِّ ما اَخافُ بِعِصْمَتِکَ یا عِصْمَه الْخاَّئِفینَ............ 
خدا! امروز با هیدن‌کردن زشتی‌هام، خوشگلم کن. لباس کم‌توقعی تنم کن و (به‌هر قیمتی شده) مجبورم کن انصاف داشته باشم (با ملت). (بعد این‌که خودت من ترسو رو می‌شناسی دیگه.پس) به حق بزرگیت که مراقب همه‌ی ترسو ها هستی، از منم مراقبت کن.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۴/۱۹
مهدی شریفی

نظرات  (۱۲)

دلمان همهمه ی گذرخان را خواست...
:(

پاسخ:
پاسخ: برای اهل قم که گذرخوان حسرت نیست..

م.ا.ه:گذرخوان:))

م.شریفی: شاد کردن دل مومنات راه‌هایی داره. اینم یکیشه!!

م.ا.ه: توجیهات طلبگی انواعی داره. اینم یکیشه!!
۱۹ تیر ۹۳ ، ۰۷:۵۸ جایی میان ابرها
گلوی منم یه جوری شد..

پاسخ:
پاسخ: قرار شد شما دردناک نخوانید
۱۹ تیر ۹۳ ، ۰۹:۵۱ به روایت غزل
سلام و ادب

ببخشید هنوز پستتان را نخوانده ام
فقط چیزی توی گلویم گیر کرده است...
دلم میخواهد سر جماعت پایتخت نشین ها...

حسرت نوشت نماز های ظهر و عصر و
برنامه ی روز یکشنبه...

اصلن ما ـهیچـ...

پاسخ:
پاسخ: سلام
ما که پایتخت‌نشین نیستیم. هر چه دل‌تان می‌خواهد بگویید!!
۱۹ تیر ۹۳ ، ۱۰:۲۴ به روایت غزل
گذرخان


انگاز از اهالی این گذرگاهم...
با همین دک و پزی که برای خودم متصورم...

باید خریدارم شوی
تا من
خریداری شوم....

پاسخ:
پاسخ: گذر خان جای خوبی است برای خریدار شدن
من بله!متاسفانه دونه دونه_چون ابزار مهاحرت بیان با بلاگم به تفاهم نرسیدنولی الان این ابزار آپ شده و احتمالن دیگه مشکلی نباشه...به هر حال امتحانش ضرری نداره(تو بخش امکانات و ابزار ها)

پاسخ:
پاسخ: تشکر از راهنمایی شما!
ببینیم با ما چه می‌کنند این سرویس‌های بلاگی
کاش اهل قم بودیم..

پاسخ:
پاسخ: البته نه مثل ما اهل قمِ بی‌معرفت
۱۹ تیر ۹۳ ، ۱۷:۵۱ منورالفکر
یعنی آنی که زیباست و زیباپسند وزیباساز هم
زشت ها را نمی پسندد لابلای آنهمه زیبا که برایش نازوعشوه های شبانه می آیند؟
خدا که بی معرفت نبود،نیس، نمیشود...
کاش شبی سرفه ای کنم و استخوان درگلویم پرت شود بیرون و این تاری دید ونفس تنگی از میان برود

پاسخ:
پاسخ: خودش را شکر که او مثل ما نیست
۱۹ تیر ۹۳ ، ۱۹:۴۲ خارج ازچارچوب
طلبه تبلیغ ماه رمضونُ ول می‌کنه میره گذرخان دنبال زشت‌ماهی؟
نوچ نوچ واقعا که!

پاسخ:
پاسخ: باری ما عبادت‌ را در منزل یافتیم و فی‌الحال مشغول شسته‌کردن ظرف‌ها، مهمان‌داری، گذر در طباخ‌خانه جهت طبخ خوراک اهل منزل و ... می‌باشیم.
زین رو ضروری‌ست جهت تهیه‌ی مایحتاج منزل عبور و مروری در دالان‌های گذرخان داشته باشیم!

چطوری طلبه‌ی پابه‌رکاب؟

۱۹ تیر ۹۳ ، ۲۲:۰۷ ابهام مطلق
سلام.
این صلیب کشیدنه ظاهر قضیه است. ینی ممکنه خیلی هم معتقد نباشن به چیزی که ازش پیروی میکنن. مثل همون خدا و ایشالا گفتن تقریبا همه ی ما مسلمونا.
به نظرم البته فقط.

ملتمس دعاییم :)

پاسخ:
پاسخ: سلام محسن. خوبی؟
ما بیشتر

نگاهت پر بی‌راه هم نیست البته
۲۰ تیر ۹۳ ، ۲۰:۲۹ خانم معلم
البته به نظر من مشکل در قیافه ی ماهی نبوده ، چونکه ماهی ازون برون اگه دیده باشید هم بسیار زشت تشریف دارن ولی گوشتشون خدا تومنه ... این ماهی بیچاره حتما خوراک خوشمزه ای هم نیست که رو دست فروشنده اش باد کرده ...


خدا آدمو هم از صورت هم از سیرت نندازه ...

پاسخ:
پاسخ: خدا نصیب ما هم کنه ماه رمضونی از این افطاری‌های اعیونی بخوریم.
ما فعلا با همون زشت‌ماهی‌ها روزه‌هامون افطار می‌شه
۲۱ تیر ۹۳ ، ۰۳:۰۸ مدیر سایت شارژ رایتل
دوست عزیز سلام. من مدیر سایت شارژ رایتل هستم می خواهم از شما درخواست کنم تا به پیشنهاد تبادل لینک با دایرکتوری سایت شارژ رایتل به آدرس http://sharjerightel.ir/links فکر کنید. سایت شارژ رایتل رنک 3 گوگل دارد و محل مناسب و پر بازدیدی برای تبادل لینک با سایت و وبلاگ شما هست. پس از ثبت لینک ما در سایت یا وبلاگ خود با نام شارژ رایتل می توانید به آدرس http://sharjerightel.ir/links مراجعه نمایید . اطلاعات خواسته شده را تکمیل نمایید سیستم به طور خودکار در صورت وجود لینک ما به نام شارژ رایتل در سایت شما آدرس شما را ثبت می نماید. همچنین اگر قصد تبادل لینک ندارید لطفا با نام شارژ رایتل سایت ما را به آدرس http://sharjerightel.ir لینک نمایید تا بازدیدکنندگان شما هم بتوانند با سایتی معتبر در زمینه خدمات رایتل آشنا شوند همچنین می توانید از سایت ما شارژ خرید نمایید این باعث خوشحالی و افتخار ما خواهد بود که شما مشتری ما باشید. از توجه و همکاری شما قدردانی می کنم. خدا یار و نگهدارت
این بازدید فردای تو آمار وبلاگت خیلی باحاله!
یاد خبرهای فردا که تو اخبار ساعت 10.5 شبکه دو میذاره افتادم.

پاسخ:
پاسخ: کلا سیستم آمارگیریه خیلی خنده‌داره!! سر در نمیارم ازش. مثلا من که روزی 2هزارتا بازدید داردم!!!!! رو دروغکی می‌نویسه چهارنفر!! (آیکون توهمات فانتزی)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی