تن‌ها

بسم‌الله| هنوز به ماه نرسیده بود روزهای با هم بودنمان. ایستادم کنارت. گفتم «چرا تن‌ها؟». آستین‌هایم را زدم بالا و دست‌هایم را گذاشتم روی‌ ظرف‌های نشسته. یاد بچه‌گی‌هایمان افتادی. گفتی «آن‌روز توی حیاط خانه‌تان خیلی تلاش کردی حباب درست کردن را یادم بدهی. یادت هست؟» گفتم « یادم هست دوست داشتم برسانمشان به ماه». با انگشت‌های کفی‌ات حلقه‌ای درست کردی و نفس کشیدی تویش. حباب رنگی با نفس‌هایت بزرگ شد و رفت بالا. نشست کنار قرآن روی طاقچه.
هنوز به ماه نرسیده بود روزهای با هم بودنمان که حباب تو رسید به آسمان. به ماه.

70 |سی روزنامه |بیست و سوم

پنجشنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۲، ۰۵:۲۷ ق.ظ

روزاول |یک‌وجب‌زیرآب
روزدوم |آرماتوربند
روزچهارم|چراغ‌مطالعه
روزپنجم |کرم‌ها
روز هفتم |ماندگاری
روز نهم |سینک

روزدهم |موشک‌زپرتی

روزیازدهم |نگاره‌های ماه

روز سیزدهم |  چروک ها

 هفدهم |مرکه

روز هجدهم | ساکت ترین مرد
روز نوزدهم | ...
روز بیستم | پیچ خوردن
روز بیست ویکم | تولد یک روضه
روز بیست و دوم |از کوچکی های روح 




روز بیست و سوم |عرف با واو اضافه 


هر چند عرف را خواند عروف و عزت و عظمت خدا را جابه جا گفت و " عذابه عظیم " را جا انداخت اما ، به گمانم امشب بزرگترین و پاکترین نسل آدم در " مرکه " او بود . محمد سیزده ساله ای که میکروفن را گرفت و سیزده فراز جوشن را بی هیچ اوج و فرودی ورنگ ولعابی خواند . 
و همه ده صیغه مجهول فراز 87 را معلوم کرد و تشدیدها را برداشت . و دست آخر ، نوبت را که به من دادند برای تمام کردن دعا ، عجیب در برابر او احساس کوچکی کردم . 




دعای روز بیست وسوم : اللهمّ اغسِلْنی فیهِ من الذُّنوبِ و طَهِّرْنی فیهِ من العُیوبِ وامْتَحِنْ قَلْبی فیهِ بِتَقْوَی القُلوبِ یا مُقیلَ عَثَراتِ المُذْنِبین . ای خدا !  در این ماه چنان از گناهان پاکم کن که  جای کوچکترین سیاهی در من باقی نمونه و عیبی نداشته باشم و به دلم هم یاد بده چطور تقوا پیشه کنه ای که چشمهات رو به روی خطاهای ما میبندی ...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۵/۱۰
مهدی شریفی

نظرات  (۵)

13 فراز!!
به ما بیشتر از 5 تا نمیدن بخونیم :)

پاسخ:
پاسخ: خب اونجا جمعیت داوطلب دعاخون اون‌قدری زیاد نبود!
سلام
دلم واسه اون دوره ی سنی ام تنگ شد...
خیلی...

پاسخ:
پاسخ: سلام
اگه می‌دونستم درباره‌ی هم‌دوره‌ای‌های شما هم خاطره بود که بنویسم. که موجبات دل‌تنگی‌تون فراهم نشه
۱۰ مرداد ۹۲ ، ۱۴:۴۴ سید امیر ولایی
همیشه پای اسرائیل در میان است..

پاسخ:
پاسخ: مرگ بر اسرائیل!!
۲۰ مرداد ۹۲ ، ۱۵:۴۱ مَـ ه جَـبـیـن
محمد ِ سیزده ساله ..

یاد ِ داداشم افتادم ..

پاسخ:
پاسخ: حسین فهمیده ام سیزده سالش بود
سلام
دلتنگی از بابت صفا و خلوص و یه رنگی اون سنم بود
که الان نیست دیگه
متاسفانه....

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی