تن‌ها

بسم‌الله| هنوز به ماه نرسیده بود روزهای با هم بودنمان. ایستادم کنارت. گفتم «چرا تن‌ها؟». آستین‌هایم را زدم بالا و دست‌هایم را گذاشتم روی‌ ظرف‌های نشسته. یاد بچه‌گی‌هایمان افتادی. گفتی «آن‌روز توی حیاط خانه‌تان خیلی تلاش کردی حباب درست کردن را یادم بدهی. یادت هست؟» گفتم « یادم هست دوست داشتم برسانمشان به ماه». با انگشت‌های کفی‌ات حلقه‌ای درست کردی و نفس کشیدی تویش. حباب رنگی با نفس‌هایت بزرگ شد و رفت بالا. نشست کنار قرآن روی طاقچه.
هنوز به ماه نرسیده بود روزهای با هم بودنمان که حباب تو رسید به آسمان. به ماه.

77 |سی‌روزنامه |روز سی‌ام

چهارشنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۲، ۰۸:۵۶ ب.ظ

روزاول |یک‌وجب‌زیرآب
روزدوم |آرماتوربند
روزچهارم |چراغ‌مطالعه
روزپنجم  |کرم‌ها
روزهفتم |ماندگاری
روزنهم |سینک
روزدهم |موشک‌زپرتی
روزیازدهم |نگاره‌های‌ماه
روزدوازدهم |گردی‌های‌فلزی
روزسیزدهم |چروک‌ها
روزهفدهم |مرکه
روزهجدهم |ساکت‌ترین‌مرد
روزنوزدهم |.....
روزبیستم |پیچ‌خوردن
روزبیست‌ویکم |تولدیک‌روضه 
روزبیست‌ودوم  |ازکوچکی‌های‌روح
روزبیست‌وسوم |عرف‌با واو‌ اضافه 
روز بیست و چهارم | نگاره های ماه (3)
روز بیست و پنجم | میکروفن 
روز بیست وششم | دسته 9 نفره 
روز بیست و هفتم | وسواس
روز بیست و هشتم | ستاره ها 
روز بیست و نهم | زهرا


روز سی‌ام |نگاره های ماه (4)


                      وقتی خانه سوت و کور شود و بی نمک، 

                                         ناخوانده مهمان ها خودشان میروند دنبال نمک ...! 



دعای‌روزآخر: اَللّهُمَّ غَشِّنی فیهِ بالرَّحمَةِ، وَارزُقنی فیهِ التّوفیقَ وَ العِصمَةِ، وَ طَهِّر قَلبی مِن غَیاهِبِ التُّهمَةِ، یا رَحیماً بِعبادهِ المؤُمِنینَ………….خدایم! مرا در این روز با رحمتت بپوشان، و روزیم کن توفیق و عصمت را، و دلم را از تاریکی‌های تهمت پاک‌کن، ای ‌که مهربانی با بند‌ه‌های با ایمانت! [ که همه را حتی آن‌ها که مردود می‌شوند اما دلشان لرزیده دربرابر خوبی‌ات دوست داری خوب من]


مچاله‌ها:
یک: قدر بشناسیدمستان اخرین پیمانه را
ساقی امشب میکند تعطیل این میخانه را
گو به مهمانان که مهمانی به پایانش رسید
خورده یا ناخورده باید ترک کرد این خانه را
                                                                                                                                               خیلی التماس دعا ....

دو: وقتی میخان یه چی رو از بچه بگیرن
سرشو با یه چیز خوب دیگه
گرم میکنن ،
عید فطر ( اون چیز خوب دیگه )مبارکتون.

سه: م.شریفی:
این پنجمین سی روزنامه بود.
ی
ادم هست پنج سال پیش اولی س را تقدیم کرد به مخاطب‌ها.
حالا شاید عقلم به جبر روزگار کمی بزرگتر شده باشد
وفهمیده باشم
این مچاله ها در اندازه تقدیم کردن نیستند اما،
دلم میخاهد به حکم عجین شدن این روزهایم به لباس وظیفه سربازی،
آخرِ این سی‌روزنامه بنویسم:
«
تقدیم به فرمانده وصاحبمان»
برای لحظه های همراهی تان و نگاه های پاک تان، 
هر دوی‌مان از شما ممنونیم.
بهترین‌های خدا روزی‌تان
یا حق ....

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۵/۱۶
مهدی شریفی

نظرات  (۲۳)

اگه هنوز لیاقت پیدا نکردن ک ازسفره ى پهن شده ات،چیزی نصیبشون کنی، بیا و فردا، ک روزآخر مهمونیه و دست خالی ان،بهشون ببخش از فضل و کرامتت...
نه که چون روز آخرشده و خودشون میدونن ک هنوز بیلیاقتن.....بیا و ب روشون نیار و فردا بهشون بده و بعد،واسه اینکه دلشون نسوزه، بهشون بگو: کادوی تولدت....!

خداجونم! بهم کادو میدی؟
برگشتید یعنی بالاخره؟
ان شا الله خداوند لحظه لحظشو قبول کنه...

پاسخ:
پاسخ: سلام
از تبلیغ بله. به قم اما نه!
مشهد امام رضاییم اگر قبول کنند.
متشکر از لطف شما
سلام
از اینها که بگذریم چقدر دلشون برا شما و دست پختتون،تنگ شده بعله
یا علی
اصلا معلوم نیست که دلتون تنگ شده ! :)

پاسخ:
پاسخ: خب دل‌تنگی و ... جزء مسائل خونوادگی و اصطلاحا اندرونی و منزل و از این حرفای آخوندی!
مورچه های این دور زمونه دیگه نوبرشو آوردن آخه کی مورچه ها میرفتن دنبال نمک
ان شائ الله به سلامت برمیگردن
تنها فقط به من میاد
قدم هایتان در راه ِ حق مستدام

پاسخ:
پاسخ: متشکر
یاعلی
باباااااای :D
به حکم عجین شدن این روزهایم به لباس وظیفه سربازی !!!!

موفق باشید ؛ دوران بد و مزخرف و به یاد ماندنی ای خواهد بود .

پاسخ:
پاسخ: سربازی من تموم شد سجاد جان.
البته با جنس اون سربازی که تو منظورته خیلی فرق داشت!
چه شعره به جایی!
از کی بود اون وقت؟
عیدتون مبارک
باورش سخت بود..ان قلم یک روحانی است؟! باید چشم هایم را بشویم! راستی حالم اساسی گرفته است-عید هم نتوانست حالم را خوب کند حواسم را پرت کند-دلگیرم -ماهم رفت..امیدهایم را هم با خودش برد...خیلی دلگیرم....

پاسخ:
پاسخ: مراقب باشید که این حس به "یاس از خدا" بدل نشود که عجیب دل خدا را می‌گیراند!
۲۰ مرداد ۹۲ ، ۱۵:۲۵ مَـ ه جَـبـیـن
آخیییی
چقد قشنگ :) ..
فکر کنم آقا سجاد منظور شما رو از " لباس وظیفه سربازی " متوجه نشده اند ! :)

عید شما نیز مبارک

پاسخ:
پاسخ: بله. منم همین حس رو دارم!
سربازی تون قبولش
سی روزنامه ی دلچسب و به یاد ماندنی ای بود ..

پاسخ:
پاسخ: قبول حق انشالله
لطف‌دارید. انشالله مقبول صاحب‌مان باشد
سلام.
ما منتظر قلم زیباو نگاره های زیبای شما زوج بهشتی هستیما
یادبگیر برای خدایت ناز کنی
اسرا بروز شد


پاسخ:
پاسخ: سلام
لطف دارید
ان‌شالله سر می‌زنیم
کجایید شما؟
آیتی از خالقم.
اسرا به روز شد مهربانان
بسی خوشحال شدم که آمدید مشهد!
ما هم هستیم

پاسخ:
پاسخ: ما خوش‌حال‌تر که توفیق‌مان شد مشهد!
می‌دونستم امکانش هست باهات قرار می‌ذاشتم ببنیم هم رو
قسمت نبوده لابد

پاسخ:
پاسخ: آره ظاهرا!
سلام و صد سلام

زیارتتان قبول . تبلیغتان هم قبول ... انشا الله که توشه ی اخرتتان باشد .

بنا نشد که چون برای کارگاه داستان نویسی وقت می گذارید ما را از نوشته های خودتان محروم کنید .
منتظریم ...

پاسخ:
پاسخ: سلام
چندباری نیت کردم بنویسم اما وقتایی می‌رسم به اینجا که نه تمرکزی دارم نه انرژی کافی!
سلام اعزا
هیچ گره ای با دندون باز نمی شه
اسرا به روز شد
سلام علیکم،
با تاخیر زیاد البته،قبول باشه انشالله دررکاب خدا بودنتان...
ار قضا،چند روز بعد ازآخرین پستتون،شبکه مستند،مستندی پخش میکرد از مرکه،ب نام، مرکه..سرزمین تبعید..
جالب بود بسیار...
من راستش،نمیدونم چرا میان اهالی، دنبال "علیرضا و زهرا " میگشتم....

پاسخ:
پاسخ: علیکم‌السلام
هم‌چنین.
واقعا؟ یعنی این‌همه معروف بوده مرکه ما نمی‌دونستیم!
حالا موضوع مستند چی بوده؟
سلام مهربانان
بیایید مثل سگ زندگی کنیم
اسرا به روز شد
سلام عزیزان
لطفا از روی قران تقلب کنید
اسرا به روزه یا شایدم بهتره بگم به نصف شبه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی