تن‌ها

بسم‌الله| هنوز به ماه نرسیده بود روزهای با هم بودنمان. ایستادم کنارت. گفتم «چرا تن‌ها؟». آستین‌هایم را زدم بالا و دست‌هایم را گذاشتم روی‌ ظرف‌های نشسته. یاد بچه‌گی‌هایمان افتادی. گفتی «آن‌روز توی حیاط خانه‌تان خیلی تلاش کردی حباب درست کردن را یادم بدهی. یادت هست؟» گفتم « یادم هست دوست داشتم برسانمشان به ماه». با انگشت‌های کفی‌ات حلقه‌ای درست کردی و نفس کشیدی تویش. حباب رنگی با نفس‌هایت بزرگ شد و رفت بالا. نشست کنار قرآن روی طاقچه.
هنوز به ماه نرسیده بود روزهای با هم بودنمان که حباب تو رسید به آسمان. به ماه.

88 |سی‌روزنامه |دوم

يكشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۴۰ ب.ظ
روز‌دوم| افطارکردن!

دارد از قرآن می‌گوید و اسلام. می‌رسد به اسلام آمریکایی. می‌خواهد مثال بزند برای اسلام آمریکایی. اشاره می‌کند به عراق. به آن‌ها که به اسم اسلام دارند به اسلام ضربه می‌زنند...
من، خیره به «صاحب‌خانه‌»ی روبه‌رویم، ته دلم می‌گویم: «داعشی‌های کثافتِ کافرِ بی‌دین ...»
او، خیره به جایی بالاتر از نگاه آدم‌های روبه‌رویش ادامه می‌‌دهد: «... البته من مطمئن نیستم، ولی آن‌طور که می‌گویند این عده به فریضه‌های دینی پایبند نیستند....»


مچاله‌ها:
یک. راه‌های افطارکردن روزه به عدد انتخاب آدم‌هاست:
خرما، آب‌جوش، چای، زولبیا، قول بدون علم ...

دو. قسمت شد، اولین افطار را مهمان رهبـــر بودم.

 

دعای روز دوم: 
اللهم‌ قرّبنی فیهِ اِلی مَرضاتِک، وجَنِّبنی فیه من سَخَطِک ونَقِمائک، و وَفِّقْنی فیه لِقرائت آیاتک،برحمتک یا ارحم‌الراحمین ......... خدایا! امروز منو به رضایتت نزدیک و از خشمت دور کن. جوری که موفق بشم کتابت رو (درست‌حسابی) بخونم. به حق مهربونیت، ای‌ بامرام‌ترین!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۴/۰۸
مهدی شریفی

نظرات  (۹)

سلام
خوش بحالتون...

ما هم دیدیم و حسرت خوردیم...
حسرت خیلی چیز ها را...

التماس دعا
از شما و ماه تان...

پاسخ:
پاسخ: سلام
روزه‌ها و عبادت‌هایتان مقبول حق.
راستی من دقیقا متوجه نشدم چرا باید از چیزی دل‌خور باشم. شاید اشتباه شده و چیزی شده که من در جریان نیستم. به هر حال من واقعا دل‌خور نیستم از چیز خاصی!

درباره‌ی کاما احتمالا حق با شما بوده. من یک ویرایشی کردم. شاید بهتر خوانده شود.
متشکر
ممنون که می نویسید.

پاسخ:
پاسخ: بزرگوارید که می‌خوانید.
پیش یکی گفتم : یعنی اسم داعش میاد لرز به تنم میوفته.
بی ادب برگشت گفت : خاک تو سرت اونا هم همینو میخوان
بعد که دقت کردم دیدم راست میگه قسمت دوم رو
اون قول بدون علم یعنی چی؟
آیا اشتباه نوشتید قول بدون عمله؟؟؟؟

پاسخ:
پاسخ: منظور همون «قول بدون علمه» یعنی دقیقا همین مساله بود که باعث شد این متن نوشته بشه. (اشاره به احتیاط رهبری در بیان مسائل. اینکه اگه آگاهی (علم) کامل نداره از چیزی، گیرم که اون چیز مربوط به داعش باشه، به سادگی و با قطعیت نسبت نده)
چیزی که یکی مثل من بهش پایبند نیست و با کمترین احتمالات، یقینی‌ترین نسبت‌ها رو به این و اون می‌دم!
۰۹ تیر ۹۳ ، ۱۱:۳۱ خلوت نشین
سلام علیکم
منتظر این سی روزنامه بودم
به به ؛
خوش به سعادتتون
ما که فقط تونستیم از پشت صفحه تلویزیون حظ ببریم

پاسخ:
پاسخ: علیکم‌السلام
خوش‌اومدین باز هم. حضور شماهاست که بهونه‌ی نوشتن رو فراهم می‌کنه
:((((((((

پاسخ:
پاسخ: مبارک باشه عزیز
درسته!
بنظرم : در سخن گفتن یا باید آموزگار بود یا دانش آموز و گرنه حتما زیان خواهیم کرد!!!
یا علی

پاسخ:
پاسخ: درسته نظرتون.
علی (ع) یارتان!
۱۰ تیر ۹۳ ، ۰۱:۰۷ پلک شیشه ای
سلام علیکم

با آرزوی قبولی طاعات و عبادات ...
چ تلنگر خوبی بود ...
و اینکه خوش ب سعادت تان

ترجمه دعا این مدلی خ دلنشینِ
۱۰ تیر ۹۳ ، ۱۱:۵۶ به روایت غزل
باسلام

دلمان هوای نگاره کرده بود و یک لیوان تگرگی واژه میخواستیم از اینجا...
الحمدالله.


اما
حسرت هم بیخ گلویمان گیرکرد.........................................
خوش به سعادتتون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی